آموزش دفاع شخصی در اصفهان

سیستم دفاع شخصی کاربردی

سیستم دفاع شخصی کاربردی

آموزش دفاع شخصی در اصفهان

آموزش تخصصی پیشرفته ترین سیستم دفاع شخصی
آموزش دوره دفاع شخصی چاقو
آموزش مبارزات آزاد و مبارزه با چاقو
آموزش حرفا ای بدنسازی رزمی و آمادگی برای مسابقات
آموزش تمامی سلاح های سرد رزمی و دفاع انها در یک موقعیت تهاجمی
آموزش سلاح های سرد نظامی تونفا و باتوم
آموزش سیستم کالی کمبت
آموزش کامل چاقوی کارامبیت
آموزش کامل تکنیکهای قفل مفاصل در هر موقعیتی
آموزش از صفر تا حرفه ای و قهرمانی و مربیگری
ارائه احکام معتبر فدراسیونی
توسط مربی و داور رسمی دفاع شخصی و سلاح های سرد
با من حرفه ای شوید....
09044068017

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پایگاه آموزش دفاع شخصی در اصفهان» ثبت شده است

با وجودی که آموختن هنرهای رزمی، مفرح و دل‌پذیر است، اما درس‌های مهمی را نیز در باب ارزش‌ها و احترام به بچه‌ها خواهد آموخت که چگونگی نگاه آنها را به دنیای اطرافشان شکل می‌دهد. حتی اگر اجتناب از درگیری‌ها را به بچه‌ها آموزش دهیم، باز هم در شرایط وخیم، آنها می‌توانند با تکیه به آموخته‌هایشان در مقابل آسیب‌های جسمی و بدنی از خویش دفاع و حفاظت کنند. این انرژی یا قدرتی است که از هنرهای رزمی به وجود می‌آید. هنرهای رزمی اعتماد به‌نفس را افزایش می‌دهد.

دلایل متعددی برای ثبت‌نام فرزندانمان در رشته‌ هنرهای رزمی و استمرار آن وجود دارد. هنرهای رزمی علاوه‌بر افزایش اعتماد به‌نفس، سبب یادگیری نظم و انضباطی می‌شود که ایجادکننده شالوده‌ای محکم است به‌نحوی که شخصیت آنها را قوی می‌سازد.
 

 
این هنر، ورزش جسمانی و طاقت‌فرسا است

 

بچه‌هائی که وارد این حیطه هنرهای رزمی می‌شوند و در این مسیر پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای را به‌دست می‌آورند، رفتار و حالات مثبتی را در خود رشد می‌دهند که می‌تواند آنها را در به انجام رسانیدن وظایف مهم دیگر و هم‌چنین رویاروئی با دیگر چالش‌های زندگیشان، یاری کند. مدارس رزمی سبب می‌شوند تا بچه‌ها خود را باور کنند و افزون بر آن در آنها ایجاد انگیزه می‌نمایند.

تلاش و تمرکز ما بر فراهم آوردن فضائی مثبت برای بچه‌هاست، جائی که آنها حتی پس از یک روز بد و ناخوشایند در مدرسه و یا انجام ورزش، احساس اطمینان کنند.

 مکانی که وقتی بچه‌ها احساس ناامیدی یا شکست می‌کنند، برای آنها هم‌چون تکیه‌گاهی مطمئن باشند. مدارس رزمی این آمادگی و توانائی را دارند که از فرزندان ما در رویاروئی با مشکلات زندگی به اندازه کافی حمایت کنند و آنها را در مسیر درست قرار دهند.

علاوه‌بر قوانین معین حاکم بر مدارس، هنرهای رزمی نیز نظم و انضباط خاصی را به فرزندان می‌آموزد. این نظم و انضباط سبب می‌شود تا فرزند ما به موقع در سر کلاس حضور یابد و خود را ملزم به پیروی از قوانین و اصول مدرسه کند. هم‌چنین اهمیت احترام به خود و دیگران را می‌آموزد.

این هدف مهمی است که ما می‌کوشیم به‌تدریج به شاگردانمان آموزش دهیم. حتی با وجود سختی کار و یا شکست در اولین بار، ما به بچه‌ها می‌آموزیم که احساس ناکامی نکنند. در عوض به آنها یاد می‌دهیم تا آرامش خویش را حفظ کنند، از نو برنامه‌ریزی کنند و بار دیگر، صد در صدِ تلاش خود را به کار برند. یادگیری این نظم و انضباط به آنها کمک می‌کند تا تمرکز داشته و برای به انجام رسانیدن اهدافشان سخت بکوشند.

 

 

هنرهای رزمی ابزاری است که می‌تواند بچه‌ها را در ورزش‌های دیگر یاری رسانیده و نیز سبب سلامتی و حفظ تناسب اندام در آنها شود. تمرین‌های بسیاری که ما انجام می‌دهیم، مهارت‌های آنها را در فعالیت‌های فوق برنامه دیگر، افزایش می‌دهد.

برای مثال، تعادل و توازن مناسب و صحیح و هماهنگی دست و چشم، مهارت‌هائی هستند که در ورزش‌هائی مانند بیسبال، فوتبال و ژیمناستیک ضروری‌اند. آموزش هنرهای رزمی، حس رقابت‌جوئی را در فرزندانمان افزایش می‌دهد. مزیت دیگری که بچه‌ها در اثر آموزش هنرهای رزمی به‌دست می‌آورند، این است که در صورت بروز یک حادثه یا مشکل، می‌توانند به خوبی از خود دفاع کنند. هنرهای رزمی، تنها نحوهٔ دفاع شخصی را به بچه‌ها نمی‌آموزد، بلکه مهم‌ترین درس، چگونگی دوری جستن از موقعیت‌ها و وضعیت‌های خطرناک است.

اجتناب از این موقعیت‌ها، در عوضِ قرار گرفتن در درگیری‌های فیزیکی، راه‌کار مهمی است که اساتید، به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم آن را آموزش می‌دهند. با آموختن هنرهای رزمی، فرزندان ما درس‌های بسیار ارزشمندی را فرا می‌گیرند که آنها را در لحظه لحظه زندگیشان یاری خواهد نمود و بهترین چیز این‌که، یک سرگرمی لذت‌بخش است.

 گرچه بچه‌ها ممکن است، به ارزش فراگیری این ویژگی‌ها پی نبرند. یادگیری مهارت‌های جدید، پیشرفت و موفقیت روزافزون آنها نه‌تنها برای خودشان لذت‌بخش است، بلکه مایه غرور و مباهات برای کسانی است که شاهد این مهم می‌باشند.

 

 

چرا خود را در حاشیه قرار می‌دهیم؟
 

هنرهای رزمی فعالیتی است که ما هم می‌توانیم آن را به‌عنوان عضوی از خانواده انجام دهیم. این راهی است برای این‌که اوقات مفیدتری را با فرزندانمان سپری کنیم که در دنیای آشفته‌ٔ امروز فوق‌العاده ارزشمند است. هنرهای رزمی، هنری است که برای قرن‌های متوالی وجود داشته و امروزه در سراسر دنیا آموزش داده می‌شود.

این آموزش‌ها منحصربه‌فرد و امیدبخش هستند. ارزش‌ها و آموخته‌های هنرهای رزمی، بچه‌ها را یاری می‌کند تا شهروند بهتری باشند و آمادگی بیشتری در مواجه با بسیاری از موقعیت‌ها که در دوران تحصیل و زندگی شخصی خود با آن روبه‌رو می‌شوند، داشته باشند.

 

جنگ روانی نیمی از بازی مبارزه است. هنوز بسیاری از رزمی کاران از این نکته غفلت می کنند و به آن توجه چندانی ندارند. در این بخش ما راههای کنترل ذهن در میدان مبارزه را به شما یاد می دهیم و 6 تکنیک پیشرفته برای استفاده از جنگ های روانی که ممکن است در میدان مبارزه، کوچه، خیابان یا زندگی روزمره شما روی دهند را آموزش می دهیم.


 

چگونه بازی را ببریم

چطوری می خواهید در هر وضعیتی که هستید احساس خود را کنترل کنید. هنگامی که در وضعیتی هستید که بر شما فشار شدیدی وارد می شود قبل از هر چیزی نفس عمیقی بکشید.زیرا با این کار می توانید عملکرد بهتر و بهینه تری از خود نشان دهید.

ذهن مانند زمینی است که در آن تمامی مبارزات را برده یا باخته ایم و این تنها میدان نبرد است که میتوان از آغاز تا پایان مبارزه آن را کنترل کنید. مهم این است که پس از این آموزش ها شما بتوانید خود را کنترل کنید و بهترین عملکرد را در میدان مبارزه داشته باشید.

اولا، در طول تمرین ذهن خود را با چالش های کوچک کنترل کنید. مانند زمانی که در ترافیک منتظر هستید یا در جمع خانواده حضور دارید. به زودی راه هایی را پیدا می کنید که از آنچه فکرش را می کردید آسان تر هستند.

 
آموزش شش تکنیک پیشرفته هنرهای رزمی

هنگامی که شما در جمع خانواده هستید ذهن خود را کنترل می کنید و احساسات خود را هدایت می کنید. پیدا کردن احساسات راه بسیار آسانی برای کنترل ذهن شما می باشد.

 
تکنیک شماره 1:

احساسات خود را ندیده نگیرید. حمله و تلاش برای شکست شما همیشه با حمله به هیجانات شما شروع می شود.سامورایی ها آن را به این معنی می دانند که عینیت در ریشه باقی می ماند و می گویند ذهن و دیگر ذهن.

 
تکنیک شماره2:

با یک لبخند جزئی حریف خود را گیج و به اشتباه بیندازید.اگر شما می دانید که او کاری را انجام نمی دهد این شک و ترس را کم کم به حریف خود تزریق کنید.

 
تکنیک شماره3:

وقتی که با یک حمله ذهنی مواجه شدید.خود را شبیه یک آینه ببینید و سعی کنید با هر تغییری که در موقعیت شما بوجود می آید ضربه ای را به او وارد کنید.با این کار روحیه او تضعیف می شود و کم کم سست می شود.

 
تکنیک شماره4:

سعی کنید از زبان بدن خود به خوبی استفاده کنید و جوری وانمود کنید که به طور مکرر قصد حمله به او را دارید و وقتی او گیج شد می توانید ضربه غافلگیر کننده ای به او بزنید.

 
تکنیک شماره5:

ذهن خود را متمرکز کنید.سعی کنید دو رنگ برای خود تعریف کنید.وقتی که رنگ قرمز است یعنی باید به شدت آماده باشید و احتمال حمله از طرف حریف وجود دارد.وقتی رنگ سبز است یعنی اینکه شما در خطر نیستید و می توانید به حریف حمله کنید.
تکنیک شماره 6:

شما قوی تر از آن چیزی هستید که فکر می کند.همیشه سعی کنید افکار مثبت را در ذهن خود بپرورانید. یا این کار شما قادر خواهید بود که به قدرت واقعی خود دست پیدا کنید

 

 

بروس لی می گوید: در اختیار داشتن هر چیزی با ذهن شروع می شود. بسیاری از فیلسوفان باستانی مانند مانند سان تزو و مربیان مدرن مانند گرگ جکسون بر این عقیده اند که در مبارزات پیش از هر چیزی عامل روانی تاثیر دارد. اکثر کارشناسان بر این باورند که در مبارزات ها این ذهن شما است که تعیین می کند شما برنده یا بازنده شوید. جنگ روانی نیمی از مبارزه است. هنوز رزمی کارانی وجود دارند که یا به آن عقیده ندارند و یا آن را به کار نمی گیرند. هر مبارزه ای از دو بخش تشکیل شده است .یکی جنبه فیزیکی و حملات و حرکاتی است که شما انجام می دهید و دومی جنبه روانی آن مبارزه است.در این مقاله قصد داریم اهمیت این بخش از مبارزه را برای شما بازگو کنیم.


 

توسعه طرز فکر

افکار و احساسات هستند که باعث تولید رفتارهای فیزیکی ما می شوند. برخلاف باور رایج، در واقع شما می توانید در هر لحظه تعیین کنید که چه احساسی داشته باشید.کنترل احساسات خود یکی از مهارت های مهم در جهان است. زیرا اینکه چگونه فکر یا احساس می کنید به طور مستقیم بر عملکرد شما تاثیر می گذارد.آیا در میدان مبارزه یا یک نزاع خیابانی و یا حتی در زندگی روزمره خود می توانید احساسات خود را کنترل کنید؟

در اینجا با انجام دو تمرین ساده ولی در عین حال قدرتمند می توانید کنترل بیشتری بر روی روان خود داشته باشید.

 

تمرین1: هنگامیکه در مواجه با مشکلاتی قرار گرفتید که باعث ایجاد استرس و تنش در شما می شود آهسته و عمیق تر نفس بکشید. این کار به شما کمک می کند که در شرایط استرس زا بتوانید آرام باشید و خود را مدیریت کنید.

تمرین2: انسان های پر حرف و وراج را در دور و بر خود ساکت کنید تا بتوانید کنترل بیشتری بر محیط خود داشته باشید.این کار در سایر جنبه های زندگی هم می تواند کار ساز باشد.

برای توسعه این مهارت ها، باید هر روز به مدت 5 دقیقه و در 5 روز هفته در اتاقی آرام و بدون اینکه چیزی حواس شما را پرت کند به رنگ مورد علاقه خود نگاه کنید و به آرامی نفس بکشید. سعی نکنید که افکارتان به شما فشار وارد کنند بلکه در عوض اجازه دهید که افکارتان مانند یک پرنده به پرواز درآیند. به افکارتان توجه کنید و اجازه دهید همراه شما توسعه یابند. این کار شاید در ابتدا دشوار به نظر برسد زیرا افکار به طور خودکار از عادات بوجود می آیند.

هرچقدر بیشتر بر ذهن خود کنترل داشته باشید شما نیز قدرتمند تر خواهید بود.

 

 

وقتی در فیس بوک از استادان و رزمی کاران هنرهای رزمی سوال کردم چه چیزی شما را برای یادگیری هنرهای رزمی ترغیب کرد جواب های جالبی دادند که در این بخش قصد دارم آنها را با شما به اشتراک بزارم


 

گاهی از مواقع بسیاری از خشم و رفتارهای نابجای من مانند بچه ها بوده است. من زمانی وارد ورزش کاراته شدم که هفت سالم بود و الان 11 سال است که دو رکورد ملی را در دست دارم.من برای انجام کارهای بیشتر و بزرگ نیاز به نظم و انضباظ و مقداری شانس دارم. تقریبا 10 سال پس از ورود من به باشگاه کاراته توانستم آزمون کمربند مشکی را با موفقیت پشت سر بگذارم. این بیشتر از آن چیزی است که بتوان آن را در جملاتی وصف کرد. به معنای واقعی کلمه وقتی که چند بار اول بر روی تشک کاراته رفتم، گریه ام گرفته بود.( Dylan Ott)

 

وقتی من بچه بودم پدرم در فیلم های بروس لی بازی می کرد. خیلی از صحنه های آن را هنوز به یاد دارم و دوست داشتم منم زمانی شبیه او باشم. من وسواس شدم که کمربند مشکی ام را در سن 10 سالگی بگیرم که یکی از اتفاقات بزرگ زندگی من بود.( Marc Golding)

 

همه چیز را جستجو کردم.از آنچه که در آن زمان بود مطمئن نبودم اما بلاخره آن را یافتم.( Jason Sandlin)

 

من دوست داشتم در کاراته کید شبیه Sho Kosugi یا Chuck Norris باشم.اما متاسفانه در دوران جوانی چنین شانسی را نداشتم که با آنها کار کنم.همانطور که من به دبیرستان و کالج رفتم، هنرهای رزمی را راهی برای تناسب اندام و یادگیری مهارت هایی که بتوانم از خود محافظت کنم می دانستم .من 12 سال به باشگاه می رفتم و هر دقیقه از انجام دادن آن لذت می بردم. (Eric Kumor)

 

من همیشه می خواستم به عنوان یک کاراته کار کید آموزش ببینم.اما پدر و مادرم توان پرداخت هزینه آموزش من را نداشتند. من الان دارای کمربند آبی هستم و در فیلم های "بیل را بکش" و "لگد زدن الاغ" ،همراه با وینگ چون نقش ایفا کرده ام. (Kirsten Spitzner)

 

نمی دانم چند ساله بودم اما وقتی فیلم های بروس لی رو مشاهده می کردم با دیدن حرکات او هیجان زده میشدم (Mark Spaulding)

 

وقتی 4 ساله بودم برای اولین بار در زندگی ام بازی" مرگ "، را دیدم و آرزو می کردم وقتی که بزرگ شدم مثل آن شوم.( Lalin Canthump)

 

قدم برای فوتبال و بسکتبال خیلی کوتاه بود.بازی بیس بال هم حوصله من را سر می برد. وقتی فیلم "اژدها وارد می شود" را دیدم همان هفته در نزدیکترین کلاس کاراته به خانه مان ثبت نام کردم.( Bob Gomez)

 

وقتی که جوان بودم برای اولین بار یک مبارزه تکواندو را دیدم. بعد ها که پا به سن گذاشتم، دخترم نزد من آمد و گفت می خواهم فعالیت خود را در کاراته شروع کنم. او از من پرسید که آیا می تواند به باشگاه برود؟ و چند هفته بعد او از من خواست که هنرهای رزمی را نزد من یاد بگیرد.( Wayne McKay)

 

وقتی بچه بودم به یک مدرسه جدید منتقل شدم و چون در آنجا کسی را نمی شناختم و از همه کوچکتر بودم من را خیلی مورد آزار و اذیت قرار می دادند.من که از این وضعیت خسته شده بودم تصمیم گرفتم که به کلاس تکواندو بروم. از آن زمان من عاشق هنرهای رزمی شدم و به جمع آوری مطالب جدید در مورد آنها می پرداختم.( Scott Rowe)

 

پسران من می خواستند کاراته یاد بگیرند.هر دوی آنها در سن جوانی بودند به همین خاطر کمی نگران شدیم. به همین دلیل به آنها گفتم که می خواهم چند هفته اول با شما به باشگاه بیایم. در همان جلسه اول من به آن علاقه مند شدم و هنوز بعد از گذشت چندین سال به کلاس کاراته می روم.( Duane Ahlgrain)

 

در مدرسه با دانش آموزان زورگو و قلدر مشکل داشتم یک روز به طور اتفاقی یکی از فیلم های بروس لی را دیدم. بروس لی به من امید داد و باعث شد که در آن دوران سخت زندگی ام به ورزش های رزمی علاقه مند شوم. بروس همچنین الهام بخش بسیار بزرگی برای من در سن 11 سالگی بود. زمانی که من با یک بیماری بسیار نادر که باعث شد از گردن به پایینم فلج شود دست و پنجه نرم می کردم با نگاهی به گذشته و یادآوری بروس لی و هنرهای رزمی توانستم به این مشکل غلبه کنم. (Robert Dill)

 

وقتی بچه بودم از دست بچه های دیگر به شدت کتک می خوردم به طوری که بعضی اوقات همه بدنم کبود می شد و یا خونریزی میکردم. به همین دلیل مادرم من را به یک باشگاه کاراته برد تا بتوانم از خودم محافظت کنم. حال که 38 سال از آن زمان می گذرد اکنون من به دیگران می آموزم که چطوری از خود محافظت کنند و رزمی کاران خوبی بشوند.( John Mills)

 

زمانی که 3 یا 4 ساله بودم پدرم شروع به آموزش هنرهای رزمی به من کرد. من در یک خانواده رزمی کار ایرلندی زندگی می کردم.تنها مشکل من کم رویی و خجالتی بودن بیش از حد من بود که بعد ها با تصمیم پدرم به باشگاه رفتم و توانستم بر این مشکلم هم غلبه کنم.

 

من خیلی کنجکاو بودم و می خواستم همه چیز را امتحان کنم. به همین دلیل از 16 سالگی شروع به یادگیری هنرهای رزمی کردم. برای کسب مهارت های بیشتر به کلاس های آیکیدو، جودو و کاراته رفتم و الان به عنوان یک محافظ مشغول به کار هستم.

 

 

 


ما در بیش از دو دهه است که شاهد افزایش سالانه جنایتهای خشونت آمیز هستیم.به گزارش آمارهای منتشر شده از سوی دادگستری امریکا،میزان جنایت های خشونت آمیز افزایش یافته و حملات شدید و ساده که عامل این جنایت ها هستند،افزایش 22 درصدی داشته است.گرچه میزان جنایت و خشونت امروز کمتر از 20 سال پیش است اما این جنایت ها و بزه های غیر مقابله ای و بدون مبارزه و درگیری نیز در این آمارها نگران کننده نیستند.

 

با همه اینها،هیچکس آسیب نمیبیند کیف از اتومبیلی قفل نشده برداشته می شود،صندوق پست توسط افراد شرور خراب می شود و غیره.
بیشترین علت نگران کننده،جنایت های خشونت آمیز است-جنایت ها در مبارزه ها و مقابله ها- که رو به افزایش است.ظاهرا اطلاعات تجربی اندکی برای نشان دادن یک رابطه بین دوره های اقتصادی سخت و میزان جنایات خشونت آمیز وجود دارند.این حقیقت در مواجهه با انچه ما رابطه مستقیم دعاوی فرض می کنیم،گریزان است.این موضوع واقعا اهمیت ندارد،دارد؟

حقیقت این است که جنایت خشونت آمیز تقریبا تا 25درصد افزایش یافته است و همه ما باید مراقب باشیم.شاید این فقط احساس بیم و وحشت یا عصبانیت است که هرکسی احساس می کند،جرقه ای برای خشونت است،به جای اینکه بگوییم حمله و یورش طرح ریزی شده تا فردی از کیف پولش جدا شود.اگر اهل تحقیق روی مردم باشید،بی شک متوجه شده اید که مردم این روزها سخت تر مجروح می شوند.

 

من این موضوع را در حالی که رانندگی می کند،در می یابم یا وقتی در صف ایستاده ام،آن را احساس می کنم.چه کار باید کرد؟خب،مهم ترین چیزی که همه ما می توانیم انجام دهیم افزایش هوشیاری در خصوص موقعیت ماست،مثل تلاش در دیدن و احساس کردنTقابلیت فرار از یک ساختمان.

دوم،باید سخت بکوشیم تا در دام نیفتیم.به طور صادقانه؟اگر کسی در ترافیک راهم را ببندد یا در صف جلوی من بایستد و یا هر توهین ساده ای به من کند،او را آدم ابلهی می دانم.سعی می کنم روی تصویر بزرگتری تمرکز کنم.کسی که می خواهد در صف از من جلو بزند،در تصویر بزرگتر من قرار نمی گیرد.قطعا این بی ادبی و بی حرمتی است،اما ما که پلیس ادب و نزاکت نیستیم وهر چه بگوییم تاثیری روی آدمی که سال ها احمق و نادان بوده است،ندارد.

بیرون انداختن هم آسان نیست زمانی که به شدت تلاش می کنید تا امور خود را بگذرانید و دچار استرس و فشار هستید اما لازم است از مکیدن چیزی که قطعا زندگی مارا با مشکلات بیشتری روبه رو می سازد،اجتناب کنیم.

من همیشه مردم را تشویق می کنم در اجتناب از مجادله هم به اندازه مبارزه،تهاجمی باشند.این ذهنیتی است که برای من در برخی از خطرناکترین مکان های دنیاخوب جواب داده است و مرا از نزاع و گرفتاری های غیر ضروری دور نگه داشته است.وقتی نمی توانیم از مجادله و ستیز اجتناب کنیم باید با زبان بدن آشنا باشیم تا نشان دهد که فردی قصد گلاویز شدن دارد یا خیر.

دعوای خیابانی

 

هر یک از این اشاره ها یا مواردی از آنها دلایل کافی برای اقدام به پیش دستی کردن هستند : اندکی تکان خوردن،این پا و آن پا کردن-با نگرانی و اضطراب  به اطراف نگاه کردن-تکان دادن سر و دست زدن به صورت به طور مکرر-توقف ناگهانی تمام حرکات و برداشتن یک قدم کوتاه به عقب-نصفه و نیمه چرخیدن ناگهانی و اندکی قدم گذاشتن به عقب .

شاید یک سلاح در کار باشد،آن هم زمانی که اگر فرد سجاف پیراهن خود لمس کند یا ناگهان دست را در جیب خود کند و یا ناگهان آرنجش را بالا بیاورد.زندگی به اندازه کافی کوتاه هست و روزهای پر صلح و ارامش در این میان اندک و دور هستند.به خطر انداختن سلامتی و خراب کردن سرنوشتمان به خاطر برخی هیاهوها و سروصداها،روزمان را از زمانی که هیچ حسی نداریم نیز بدتر می کند.

حقیقت این است که نیمی از زمان هایی که ما به خاطر یک توهین ناراحت می شویم،فرد مسئول از اینکه کار اشتباهی می کند ناآگاه است. بنابراین،ولش کنی.به همه ما گفته شده،وقتی نمی توانیم به سادگی از سر راه خشونت بی جای شخصی کنار برویم،در بدتر کردن شرایط وی و خراب تر کردن روزش،تردیدی به خود راه ندهیم.اشخاص خوب تمام کردن و فیصل دادن قضیه ای را به درازا نمی کشند،بلکه سریع کار را تمام می کنند.  

 

من از کسی که یکباره 10000 تکنیک را تمرین می کند اصلا نمی ترسم اما کسی که یک تکنیک را 1000 بار تمرین می کند قابل احترام است.

 

جان کلام این سخن چینی روشن است. کلید رسیدن به بالاترین سطح هر هنر رزمی تمرین است. تنها با هزاران بار تمرین تکنیک های دفاع ، حمله و ضربه است که می توانید تکنیک های خود را به صورت یک استراتژی و به صورت ناخوداگاه و آنی انجام دهید. بدون داشتن این نیرو، در جریان مبارزه مجبور هستید تا همیشه برای انجام  نحوه حرکت بعدی و زمان انجام آن فکر کنید.

 

مربیان قدیمی وینگ چون کونگفو، با تاکید بر مهم بودن توسعه رفلکس های بدنشان به هنرجویان، نیاز به تمرین مکرر را به آنان یاد آور می شدند.با اینحال آنها عقیده داشتند که نباید بر روی تمرین مکرر تاکید داشته باشند برای اینکه مطمئن شوید که در زمان مناسب و با تعادل و دقت کافی ضربه می زنید بایستی درس های آدمک چوبی کونگفو را یاد بگیرید و آن را بخشی از تمرین ویتگ چون خود قرار دهید.

 

برای نزدیک به دو هزار سال، راهبان معبد شائولین، از وسایل کمک آموزشی زیرکانه ای برای بهبود آموزش خود کمک گرفته بودند.افسانه ها می گویند که معبد قدیمی شائولین در استان فوجیان، از مجموعه ای از جنگجویان ساخته شده را برای تمرین استفاده کرده اند.

وینگ چون کونگفوویلیام چونگ مربی وینگ چون کونگفو نقل می کند:"راهرویی بود که در آن حدود 108 آدمک چوبی، به حالت 109 تکنیک حمله در آن چیده شده بود راهبان با عبور از این راهرو تکنیک ها و دفاع های خود را روی این آدمک ها تمرین می کردند."
بعد از آنکه قوم مانچو این معبد را سیصد سال پیش ویران کردند یکی از تنها چند استاد بازمانده این معبد، راهبی با نام مویی، یک وسیله کمک آموزشی را بر اساس آن 108 آدمک چوبی ساخت. این آدمک دارای سه دست و یک پای این آدمک ترکیب های آن 108 تکنیک را نشان می داد.

 

در زمانهای گذشته این آدمک چوبی با استفاده از تنه درخت ساخته می شد، گاهی طول آن به 2 متر می رسید گودالی در زمین می کندند و آدمک را در آن قرار می دادند ارتفاع آدمک به اندازه قد یک آدم معمولی می بود.گودال را با خاک شن می کردند تا ضربات رزمی کار به تنه درخت رفلکس نرمی داشته باشد.


در شائولین کونگ فوی سنتی، برای آماده سازی رزمی کار برای مبارزه، از ضربات سخت و خشن استفاده می شد.هر چند این روش هنوز هم روش محبوب بعضی از رزمی کاران است اما در وینگ چون کونگ فو، ضربات با نرمی و پشت سر هم اجرا می شود تا قدرت و نیروی حریف را رها سازد این روش برای کسانی که در مقابل حریف قدرتمندتر و یا تنومندی هستند ویا کسانی که فقط می خواهند دفاع شخصی نرمی داشته باشند مفید است.

 

تمرین با آدمک چوبی شما را قادر خواهد ساخت تا همه خصوصیاتی را که برای یک تمرین واقعی بر اساس فلسفه وینگ چون " عدم استفاده از نیرو در مقابل نیرو" لازم است توسعه دهید خصوصیاتی همانند: زاویه صحیح، تعادل، دقت، زمانبندی، حرکت، جاگیری و سرعت.
به دلیل اینکه وهنگ چون از کف دست و روی ساعد برای دفاع و رد کردن ضربات استفاده می کند استفاده از آدمک چوبی ابعث تقویت این نواحی شده و می توان این مزیت را یکی از مزیت های مهم آدمک چوبی در تمرین وینگ چون نام برد.

 

به دلیل اینکه آدمک ساکن است و حرکتی ندارد می توانید واکنشها تماسی و بصری خود را بهبود بخشید به این معنی که یاد می گیرید چگونه همزمان حرکات دفاع و حمله را انجام دهید.درست  قبل از اینکه ضد حمله را انجام دهید دست و یا بازوی شکسته آدمک ،نماینده دست دیگر مهاجم است است که باید دفع کنید.


با تمرین در طول زمان، به مرور ضربات ضد حمله جزئی از وجود شما خواهد شد که این نتیجه ی بهبود واکنش های شما خواهد بود که عامل مهمی در پیروزی در مبازرات و دعواهای واقعی است.

 

تمرین مداوم آدمک چوبی همچنین باعث بهبود واکنش دیداری شما خواهد شد.البته این نیازمند کمی خلاقیت و تصویر سازی ذهنی است. کافی است طوری وانمود کنید که نمی دانید تکنیک بعدی چیست با اینکار چسمانتان را مجبور به قفل کردن بر روی آدمک چوبی و اسکن کامل حالت آن می کنید و به مرور در مبارزات هم چشم از حریف بر نمی دارید.

 

به دلیل اینکه آدمک چوبی را معمولا از چوب ساج می سازند بهتر است تمام حرکات تهاجمی و دفاعی شما در ابتدا نرم باشد تا میزان نیرویی که بدن شما مجبور به جذب ان است را به حداقل برسانید.بعدا همراه با بهبود دقت و تکنیک هایتان می توانید انرژی بیشتری را بر روی انجام تکنیک ها بگذارید.
از هر قمستی از بدن که برای تمرین استفاده می کنید بهتر است تا سطح تماس دست یا ساعد با آدمک را کاهش دهید تا از استخوان ها و نقاط فشار خود محافظت کنید.

هنگامی که با دست ضربه می زنید ضربات را با کف دست ، لبه دست، نوک انگشتان وارد می کنید در ضربات پا، پا ، لبه پا و پشت پا ضربات را وارد می کنند البته به راحتی می توانید ضربات با بازو،زانو و آرنج را هم اضافه کنید.در هر حال در صورتی که با شدت مناسب به آدمک ضربه وارد نکنید احتمال آسیب رساندن به خود را دارید.


در جریان تمرین همیشه به یاد داشته باشید که تغییر جهت نیروی مهاجم هدف اصلی شماست. به هیچ وجه نباید نیرو را به صورت مستقیم با نیرو جواب دهید.اگر اینگونه با آدمک تمرین کنید مطمئا در طول زمان دقت و سرعت خود را افزایش خواهید داد ضمن اینکه ریسک صدمه دیدن را هم حذف می کنید.

هدف نهایی استفاده از آدمک چوبی برا تمرین، ساختن مجموعه مهارت های پایه ای است که به شما کمک کند تا در زمان مناسب عمس العمل درستی داشته باشید در این حالت مهم نیست که سفر در دنیای هنر های رزمی شما را به کجا می برد شما همیشه در بهترین حالت از آمادگی و عکس العمل در برابر ضربات هستید در این مسیر این آدمک دوست قدیمی شما خواهد بود.

 

 حضور در مبارزات خیابانی به اندازه کافی سخت است، مخصوصا اگر محدوده حرکتی شما بسته باشد .زمانی که باید از خودتان در داخل اتومبیل دفاع کنید ،چه احساسی دارید ؟متاسفانه گاهی مبارزه در پارکینگ روی می دهد.در این حال شاید بسته یا کیسه یا جعبه هایی همراه دارید و در ذهنتان با افکار و اندیشه های اشفته در گیرید.


در هنگام درگیری،اگر تنها نباشید ،شرایط بسیار پیچیده تر خواهد شد .در واقع تمرکز شما ضرورتا بین تهدیدها ،خودتان و افراد همراهتان تقسیم می شود.اگر درون و کنار اتومبیل باشید ،حرکت شما محدود می شود و احتمال بروز اشتباه به دلیل وجود صندلی ،کنسول،درها،فرمان،دنده و....افزایش می یابد پس تولید نیرو و رهایی از این شرایط کار ساده ای نیست .


این زمان کوتاه،اما در عین حال دشواری است.اولین مرحله دفاع از خود به آگاهی از شرایط و پرهیز از سناریو های ناصحیح مربوط می شود.به این معنا که شما با تهدید روبه رو می شوید  .در این زمان از خود می پرسید که ان مرد چه می کند.چرا کلیدها در دستش نیست؟ چرا او کنار فروشگاه ایستاده است؟ چرا حرکتش را با حرکت من تنظیم می کند؟ اگر دوست ندارید به این سوال ها پاسخ دهید،شما باید به دنبال انتخاب هدف و یا گذاشتن مانعی بین خودتان و او باشید تا به شما حمله نکند.

 

دومین مرحله دفاع از خود باید همراه با ابراز( سلاح) باشد ، سلاحی که هدف محور و قانونی باشد. به نظر من، اگر شما این کار را نکنید ، دچار اشتباه شده اید .قانون به شما اجازه حمل سلاح را برای دفاع از خود می دهد، پس چرا نباید این کار را بکنید؟ به این ترتیب اولین نگرانی شما فقدان محدودیت حرکتی است.

 

اگر بین دو اتومبیل قرار گرفته اید ،حداقل یک راه فرار دارید. لحظه ای که در را باز می کنید، این راه فرار بسته می شود. و بدتر اینکه،شما به سرعت در موقعیت ضعف و طرف مهاجم در موقعیت قوی قرار می گیرد، و این کار را با لگد زدن انجام می دهد. او قدرت تزریق نیروی بیشتر را دارد ،اما شما در حال از دست دادن نیرو هستید.

 

با ورود به هوای آزاد و باز شدن در ،دیگر نمی توانید به او حمله کنید همچنین متوجه می شوید که درها باز می شوند و سر شما به سقف می خورد .وصف شما زمانی بدتر می شود که نشمینگاه شما به صندلی شاگرد برخورد می کند ،همجنان که فشار وارد می کنید ،وضعیت بدنی و وزن نقطه ضعف شما خواهد بود و نیروی انها به پهلوها و نشمینگاه شما منتقل می شود.شما دیگر نمی توانید نیروی لازم را تولید کنید .پاهایتان از زمین جدا می شود و بدتر اینکه کف اتومبیل گیر می کند.و در صورت داشتن زمان کافی می توانید به در اتومبیل نزدیک شوید ،اما این کار نیز به علت وجود رقیب بین شما و در باز  ممکن نیست.

 

اگر نمی توانید رقیب را روی صندلی شاگرد پرتاب کنید ،وضعیت شما را سخت تر خواهد کرد .اگر شما نشسته باشید و او روی شما سوار باشد ،حداقل کاری که می تواند انجام دهداین است،با یک زانو روی صندلی روی شما قرار گیرد و به این ترتیب،این شمایید که تحت قشار خواهید بود.او در این صورت،به راحتی شما را خواهد زد و شما هم نمی توانید کاری انجام دهید . در این میان، فکر کنید که در چنین شرایطی نبرد بین رقبا چگونه خاتمه می یابد .برای تسهیل راه های فرار یا بازیابی پس از حالات بیهوشی ،باید به سرعت به حریف حمله کنید .

به طور کلی،مناطق هدف شما بالای گلوی حریف قرار دارد:

صورت چشم ها،گلو، گردن. پس یک ضربه ناگهانی به این نواحی می تواند حریف را از کار بندازد.شما به حملات ترکیبی و تکراری سریع نیاز دارید.گاهی اولین و دومین ضربه کارساز نیست و باید ضربه های سوم و چهارم را وارد کرد.     


به من بگویید که اگر با فردی تفنگ به دست مواجه شدم،چه باید کنم؟اگر مهاجم از من قویتر باشد ،چه کنم؟

این سوال ها به افراد ناشی مربوط می شود و من از آن ها انتقاد می کنم. به هر حال،اگر در مفاهیم راهبردی تجربیات کافی دارید باید زمان زیادی را صرف آموختن کارهای عملی به افراد دیگر کنید.بیایید در مفاهیم دیگری صحبت کنیم،تا در عمل برایمان مفید  باشند.
تاکتیک ها پاسخ های کوتاه مدت برای تهدیدات ناگهانی هستند. راهبردها برنامه های کلی تر یا راهکارهای عملیاتی و به عبارت دیگر ،الگوههای عمومی هستند. در شرایط بغرنج ، تاکتیک ها کمک شایانی می کنند. از سوی دیگر ،راهبردها از یک سلسله مراتب  روانی برای مدیریت تاکتیک های شما بهره می گیرند.

راهبردها دستور کار را برای تاکتیک ها تبیین می کنند و اینکه کدام یک از آنها استفاده یا رد شود .به طور شفاف ، راهبردها در سطح شناختی بالاتری هستند آن ها دیده نمی شوند و در مشاهدات گروهی (تاکتیک محور )به صورت متوالی حضور کم رنگی دارند.

تاکتیک ها راهبرد را نشان می دهند ،اما این جریان به صورت عکس هرگز وجود نخواهد داشت. ما از دو روش متفاوت برای چگونگی معرفی راهبرد (از جانب تاکتیک)استفاده می کنیم. برای مثال، یک بوکسور می تواند از دفاع استفاده کند (تاکتیک)و یا اینکه به عقب بیاید و ضربه بزند ،که همین یک تاکتیک دفاعی عمده محسوب می شود.

روش دوم مبارزاتی مربوط به کاپوئرا است.در این مثال ، رقیب یک ضربه روی دست شما می زند تا ضربه ای وارد کند ،این می تواند با ضربه پا به صورت ادامه یابد . در این دو سناریو ،ملاحظه می کنید که چند راهبرد کوچک به دست می آید .داشتن راهبرد کلی نمی تواند متضمن اجرای به موقع تاکتیک باشد، اما این به انتخاب شما کمک می کند (مثل تعویض حرکت بوکسور از کاپوئرو یا برعکس آن ).

دریافت و فهم تاکتیک ها مربوط به سطح درک فردی است؛زیرا افراد گاهی دقت کافی ندارند .آیا تا به حال ضربه آرنج را در درگیری دیده اید؟ اگرچه این تعریف در راهبرد کمتر ملاحظه می شود .آیا شما به سطوح فردی توجه کرده اید ؟ ما چنین مطالبی را در مورد تبیین راهبرد ملاحظه نمی کنیم(مثل تاکتیک ها)و به دنبال توصیف کوتاه  در مورد آرامش هستیم .

اپیکتتوس می گوید:او به همین دلیل و یافتن راهکار به من مراجعه کرد .چرا این فکر را کردی؟بهتر است در مورد جزئیات به من توضیح دهی. به من نوشتن نام ها را یاد بدهید،زیرا این به یادگیری من کمک می کند.او به تفاوت های بین تاکتیک و راهبرد اشاره می کند .مهارت نوشتن یک تاکتیک و توانایی نوشتن اسامی ،یک راهبرد تلقی می شود.

در مبارزه کدام بهتر است؟ شما می توانید به توانایی دانش آموزان در خلق ساختار تاکتیکی شان کمک کنید؟        

هوشیاری 

در موقعیت های دفاع شخصی با دفاع از خود ،همه چیز با هوشیاری آغاز می شود ،شناسایی یک مهاجم احتمالی در حالی که او هنوز به صورت تهدیدی احتمالی است،به این معناست که شما می توانید منطقه را قبل از شروع درگیری و خشونت ترک کنید.متخصصان و افراد حرفه ای در زمینه حفاظت و حراست اصول رنگ پیت سازی (cooper color codes)را آموزش می دهند و استفاده می کنند تا درک و فهم سطوح هوشیاری را آسانتر سازند. 


 سفید:

شرایطی را نشان می دهد که احساس امنیت و آرامش وجود دارد،مثل زمانی که در خانه هستید.

 

زرد:

نمادی از یک موقعیت آرام اما محتاطانه از ذهن است.شما گوش به زنگ محیط اطراف خود هستید و از برخورد افراد آگاهید و از موقعیتی که ممکن است پیش بیاید ،اطلاع دارید .

 

نارنجی:

به این معناست که چیز خاصی شما را گوش به زنگ خطر کرده است.کم کم برای درگیری آماده می شوید .

 

قرمز:

درگیری را نشان می دهد.در درون نزاع،مشاجره و دعوا قرار دارید.زمان جنگیدن،مبارزه یا فرار کردن است. پس باید تصمیم بگیرید و از آن پیروی کنید .

 

سیاه:

موقعیتی را نشان می دهد که شما کاملا در حوادث غرق شده اید .سرگردانی ذهنی و روحی رخ داده است.کاملا غافلگیر و شگفت زده شده اید و هیچ راه حلی ندارید.به عبارت دیگر این موقعیت شکست و ناکامی فاجعه آمیز از رابطه ذهن بدن است.میخکوب شده اید و با صدمه و آسیب جدی و شدید با مرگ مواجه می شوید .

 

یکی از مشکلات مربوط به تیراندازی در میان جمعیت انبوه این است که خشونت و درگیری ناگهان در منطقه رخ می دهد ،یعنی جایی که بیشتر مردم معمولا در شرایط زرد و سفید هستند.این امر به این معنا نیست که شما نمی توانید هیچ علایمی از موقعیت تیراندازی قبل از اینکه اتفاق بیفتد،ببینید.

 

هر غریبه ای که وارد ساختمانی می شود ،ارزش بررسی و آمادگی داشتن سطح نارنجی را دارد و افرادی که شما می شناسید در زمانی که خطرناک می شوند معمولا چند علامت را با هم بروز می دهند .حراست و حس ششم یکی از قوی ترین ابزارهای هوشیاری است که شما در اختیار دارید .به ندرت پیش می آید که سیگنال کوچکی به شما بگوید فردی یا موقعیتی یک تهدید است .پس به آن گوش کنید.

 

فرار 

 بهترین کار در موقعیت تیراندازی ،فرار است .این یک فیلم اکشن نیست .شخصیت اصلی فیلم شخص شما هستید و این احتمال هست که مانند هر کس دیگری کشته شوید.از نزدیکترین راه خروج و از طریق ایمن ترین مسیری که پیدا می کنید ،بدوید و فرار کنید.

اگر امکان دارد ،پشت اشیائی پنهان شوید که می توانند جلوی گلوله را بگیرند یا حداقل جلوی دید را زمانی که حرکت می کنید بگیرند .تردید نکنید و آهسته ندوید ،مگر اینکه بخواهید به فردی کمک کنید.به حرکت ادامه دهید تا زمانی که داخل یک ساختمان دیگر در امان باشید.

فورا با پلیس تماس بگیرید ،اما فقط بعد از اینکه فرار کردید.اگر نمی توانید از آن ساختمان خارج شوید ،به دورترین اتاق بروید.داخل اتاق شوید و در را قفل کنید .کاملا ساکت و آرام بمانید تا زمانی که مطمئن شوید موقعیت خطر از بین رفته و وضعیت به حال عادی برگشته است .هرگز بیرون نروید تا شاهد اتفاقات باشید .در جای خود بمانید تا زمانی که صدای گروه کمک  و نجات اضطراری را بشنوید.

هوشیاری و آگاهی در اینجا به اندازه قبل از شروع حمله اهمیت دارد. اگر می دانید که خروجی ها کجا هستند و چگونه در حالت اضطراری می توانید به آنجا برسید ،فرار کنید.عادت کنید دو خروجی از هر ساختمانی را که وارد آن می شوید ،شناسایی کنید.

 

پنهان شدن 

اگر هنگامی که تیراندازی شروع می شود نمی توانید بدوید و فرار کنید ،بهترین گزینه ،مخفی شدن است.بیشتر تیراندازی ها در میان جمعیت انبوه کار احمق و دیوانه ای تنها و بدون نظم است.چنین افرادی به هر کسی که در تیررس باشد،به صورت اتفاقی ،شلیک می کنند .موقعیتی برای خود به وجود نیاورید که در تیررس خط آتش و شلیک قرار گیرید .زمانی که مخفی می شوید ،ضروری است تفاوت بین پوشش و مخفی شدن را بدانید .

مخفی شدن به این معناست که خط دید توسط یک شی ء مسدود می شود و شما دیده نمی شوید.نتیجه این است که تیرانداز نمی تواند شما را ببیند.اگر اهداف دیگری در دسترس باشند و یا اگر او به دنبال شما نگردد،به طور خاص شما را مورد هدف قرار نمی دهد.

پوشش یعنی شیء بین شما و اسلحه وجود دارد و باید بتواند گلوله را متوقف سازد .این حالت شما را از شلیک تصادفی و عمدی حفظ می کند .در بیشتر موارد ،پوشش شرایط مخفی شدن را نیز را فراهم می کند. واضح است که پوشش بهتر از پنهان شدن است،اما مخفی شدن بهتر از هیچ است.

وقتی پشت چیزی مخفی شده اید ضروری است تا جایی که امکان دارد پایین بروید.به شکل یک توپ بدن را حلقه کنید تا با شلیک تصادفی یا کمانه کردن گلوله در امان باشید .مثال هایی از محل های مخفی شدن شامل میز ،درب چوبی یا فلزی توخالی یا دیوارهاست .پشت پوشش و حفاظ باید ساکت و ارام بمانید .نجات شما به این بستگی دارد که توجه تیرانداز را به خود جلب نکنید .اگر در محیطی باز و بدون جای پنهان شدن و یا پوشش و محافظی گیر کردید،"خود را به مردن زدن" می تواند تاکتیک موثری باشد.

بدن دراز کشیده روی کف در میان اجساد توجه تیرانداز را به ما جلب نمی کند،مگر اینکه به طور خاصی شما را در نظر داشته باشد.اگر مهاجم از موقعیت و منطقه شما خارج شد ،از فرصت استفاده کنید و راهبرد خود را از مخفی شدن به دویدن و فرار کردن تغییر دهید.

از زمان حمله سال 1999در دبیرستان کلومبین در کلرادو،طرح پیشنهادی.واکنش پلیس در برابر تیراندازان مهاجم تغییر کرده است .به این ترتیب که به جای محاصره کردن منطقه ،یک گروه کوچک فورا و به سرعت وارد ساختمان می شوند و سعی می کنند تهدید را خنثی کنند.به این معنا که پلیس به سرعت آنجا خواهد بود و در زمان لازم آماده شلیک نیز هستند.این دلیل دیگری است که باید تا آنجا که امکان دارد نامحسوس و پنهان بمانید .          

حمله 

حتما باید از مبارز ه و درگیر شدن با یک دیوانه آدمکش که اسلحه دارد ،اجتناب کنید .اما تمام موقعیت های که چنین تیراندازی به وجود می آورند ،امکان یا فرصت فرار یا یافتن مخفیگاه را به قربانیان نمی دهند .در چنین مواردی،حمله کردن معمولا بهتر از کاری نکردن است .اگر مجبورید به مهاجم تیرانداز حمله کنید تا آنجا که امکان دارد به سرعت و با خشونت به او حمله کنید و ضربات سختی به او بزنید،از سلاح های فوری استفاده کنید ،یا صورتش را گاز بگیرید و چشم هایش را بکنید .به نوع خشونتی که ان شخص که قصد دارد به شما ضربه بزند فکر کنید و سپس با همان سطح از وحشیگری به او پاسخ دهید.

تا زمانی که مهاجم خلع سلاح شود و یا عاجز و ناتوان شود ،به حملات خود ادامه دهید .هر زمان که یک موقعیت و واقعه مانند تیراندازی سندی هوک  ،تیتر اخبار می شوند مردم می پرسند باید با خود سلاح مخفی حمل کنند ؟اگر تعلیمات درست و مناسبی برای حمل اسلحه دارید ،این موضوع انتخابی شخصی است که به بررسی بیشتر نیاز دارد .اما اگر تخصصی در استفاده از اسلحه ندارید ،پاسخ سوال شما منفی است .شانس و فرصت زنده ماندن در طول حمله انقدر کم است که به خطر حمل اسلحه نمی ارزد.

به عبارت دیگر،اگر تمایل به حمل اسلحه دارید ،قانونا این کار را بکنید .چه در یک موقعیت تیراندازی بدوید و فرار کنید ،چه مخفی شوید و چه مجبور به حمله شوید ،آنچه مهم است این است که با تعهد کامل و قاطع عمل کنید. تردید ثانیه ها را از شما می گیرد و ثانیه ها به معنای  لحظات بین مرگ و زندگی است .آماده بودن کلید اصلی اجتناب از تردید در یک موقعیت اضطراری است .به این موقعیت ها فکر کنید .مفاهیم،راهبردها و تکنیک هایی را بیاموزید و سپس ان ها را با اطرافیانتان به اشتراک بگذارید .به این ترتیب،برای شما و دیگران بهترین فرصت زنده ماندن و نجات از موقعیت های خطرناک فراهم می آید .

با داشتن بیش از 30 سال تجربه تمرین در هنر های رزمی،

Michael Janich به عنوان یکی از متخصصان برتر و شناخته شده مبارزه با چاقو در آمریکا است و حرکات و دوره های بسیاری را در مورد دفاع در مقابل چاقو در دفاع شخصی طراحی کرده است.
یکی از سخت ترین موقعیت هایی که در مبارزات خیابانی دچار آن می شوید دفاع با دست خالی در مقابل چاقو است که یکی از ترسناکترین و موقعیت هایی است که می توانید متصور شوید و همچنین یکی از جدی ترین حملاتی است که ممکن است برای شما روی دهد به صوری که مستقیما با جان شما درگیر است.


 نوعی از حمله را که به استایل زندان مشهور است توضیح می دهد که در آن فرد مهاجم با دست به صورت شما حمله می کند و با دست دیگر، پشت سر هم با چاقو به شکم شما می زند.

توصیه اول Michael Janich این است : شما ممکن است فقط یک شانس برای استفاده از حرکات دفاع شخصی در مقابل مهاجم چاقو بدست داشته باشید آن را از دست ندهید.
در این موقعیت احتمال اینکه شما بتوانید چند بار ضربه چاقو را دفاع کنید بسیار کم است و ممکن است جواب ندهد.

توصیه دوم: اولین حرکت دفاع شخصی شما ممکن است ریسک مرگ و زندگی باشد.
مهاجم اول به شما حمله می کند و نتیجه حمله اول، به دقت و تجربه مهاجم بستگی دارد نتیجه دوم به هوشیاری و سرعت حرکت دفاع شخصی شما بستگی دارد.

وقتی که مهاجم ضربه اول را می زند من باید از این حرکت جان سالم بدر ببرم. در صورتی که این ضربه را با موفقیت کنترل کنم می توانم حریف را کامل در کنترل داشته باشم و بازوی او را قفل کنم.

توصیه سوم: ادامه دادن حیاتی است.

هنگامی که حمله اول را به خوبی کنترل کردیم یک سئوال پیش می اید که با مهاجم چکار کنیم؟ اگر کسی در اطرافتان نیست و با مهاجم تنها هستید بهتر است حالت برتری خود را حفظ کنید و به او ضربه بزنید و یا او را خلع سلاح کنید.در صورتی که دست بدون چاقویش را بر روی زمین قرار داد پا روی انگشتانش بگذارید و با زانوی پای دیگر به سرش ضربه بزنید.