آموزش دفاع شخصی در اصفهان

سیستم دفاع شخصی کاربردی

سیستم دفاع شخصی کاربردی

آموزش دفاع شخصی در اصفهان

آموزش تخصصی پیشرفته ترین سیستم دفاع شخصی
آموزش دوره دفاع شخصی چاقو
آموزش مبارزات آزاد و مبارزه با چاقو
آموزش حرفا ای بدنسازی رزمی و آمادگی برای مسابقات
آموزش تمامی سلاح های سرد رزمی و دفاع انها در یک موقعیت تهاجمی
آموزش سلاح های سرد نظامی تونفا و باتوم
آموزش سیستم کالی کمبت
آموزش کامل چاقوی کارامبیت
آموزش کامل تکنیکهای قفل مفاصل در هر موقعیتی
آموزش از صفر تا حرفه ای و قهرمانی و مربیگری
ارائه احکام معتبر فدراسیونی
توسط مربی و داور رسمی دفاع شخصی و سلاح های سرد
با من حرفه ای شوید....
09044068017

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دفاع شخصی بانوان» ثبت شده است

 

وقتی در فیس بوک از استادان و رزمی کاران هنرهای رزمی سوال کردم چه چیزی شما را برای یادگیری هنرهای رزمی ترغیب کرد جواب های جالبی دادند که در این بخش قصد دارم آنها را با شما به اشتراک بزارم


 

گاهی از مواقع بسیاری از خشم و رفتارهای نابجای من مانند بچه ها بوده است. من زمانی وارد ورزش کاراته شدم که هفت سالم بود و الان 11 سال است که دو رکورد ملی را در دست دارم.من برای انجام کارهای بیشتر و بزرگ نیاز به نظم و انضباظ و مقداری شانس دارم. تقریبا 10 سال پس از ورود من به باشگاه کاراته توانستم آزمون کمربند مشکی را با موفقیت پشت سر بگذارم. این بیشتر از آن چیزی است که بتوان آن را در جملاتی وصف کرد. به معنای واقعی کلمه وقتی که چند بار اول بر روی تشک کاراته رفتم، گریه ام گرفته بود.( Dylan Ott)

 

وقتی من بچه بودم پدرم در فیلم های بروس لی بازی می کرد. خیلی از صحنه های آن را هنوز به یاد دارم و دوست داشتم منم زمانی شبیه او باشم. من وسواس شدم که کمربند مشکی ام را در سن 10 سالگی بگیرم که یکی از اتفاقات بزرگ زندگی من بود.( Marc Golding)

 

همه چیز را جستجو کردم.از آنچه که در آن زمان بود مطمئن نبودم اما بلاخره آن را یافتم.( Jason Sandlin)

 

من دوست داشتم در کاراته کید شبیه Sho Kosugi یا Chuck Norris باشم.اما متاسفانه در دوران جوانی چنین شانسی را نداشتم که با آنها کار کنم.همانطور که من به دبیرستان و کالج رفتم، هنرهای رزمی را راهی برای تناسب اندام و یادگیری مهارت هایی که بتوانم از خود محافظت کنم می دانستم .من 12 سال به باشگاه می رفتم و هر دقیقه از انجام دادن آن لذت می بردم. (Eric Kumor)

 

من همیشه می خواستم به عنوان یک کاراته کار کید آموزش ببینم.اما پدر و مادرم توان پرداخت هزینه آموزش من را نداشتند. من الان دارای کمربند آبی هستم و در فیلم های "بیل را بکش" و "لگد زدن الاغ" ،همراه با وینگ چون نقش ایفا کرده ام. (Kirsten Spitzner)

 

نمی دانم چند ساله بودم اما وقتی فیلم های بروس لی رو مشاهده می کردم با دیدن حرکات او هیجان زده میشدم (Mark Spaulding)

 

وقتی 4 ساله بودم برای اولین بار در زندگی ام بازی" مرگ "، را دیدم و آرزو می کردم وقتی که بزرگ شدم مثل آن شوم.( Lalin Canthump)

 

قدم برای فوتبال و بسکتبال خیلی کوتاه بود.بازی بیس بال هم حوصله من را سر می برد. وقتی فیلم "اژدها وارد می شود" را دیدم همان هفته در نزدیکترین کلاس کاراته به خانه مان ثبت نام کردم.( Bob Gomez)

 

وقتی که جوان بودم برای اولین بار یک مبارزه تکواندو را دیدم. بعد ها که پا به سن گذاشتم، دخترم نزد من آمد و گفت می خواهم فعالیت خود را در کاراته شروع کنم. او از من پرسید که آیا می تواند به باشگاه برود؟ و چند هفته بعد او از من خواست که هنرهای رزمی را نزد من یاد بگیرد.( Wayne McKay)

 

وقتی بچه بودم به یک مدرسه جدید منتقل شدم و چون در آنجا کسی را نمی شناختم و از همه کوچکتر بودم من را خیلی مورد آزار و اذیت قرار می دادند.من که از این وضعیت خسته شده بودم تصمیم گرفتم که به کلاس تکواندو بروم. از آن زمان من عاشق هنرهای رزمی شدم و به جمع آوری مطالب جدید در مورد آنها می پرداختم.( Scott Rowe)

 

پسران من می خواستند کاراته یاد بگیرند.هر دوی آنها در سن جوانی بودند به همین خاطر کمی نگران شدیم. به همین دلیل به آنها گفتم که می خواهم چند هفته اول با شما به باشگاه بیایم. در همان جلسه اول من به آن علاقه مند شدم و هنوز بعد از گذشت چندین سال به کلاس کاراته می روم.( Duane Ahlgrain)

 

در مدرسه با دانش آموزان زورگو و قلدر مشکل داشتم یک روز به طور اتفاقی یکی از فیلم های بروس لی را دیدم. بروس لی به من امید داد و باعث شد که در آن دوران سخت زندگی ام به ورزش های رزمی علاقه مند شوم. بروس همچنین الهام بخش بسیار بزرگی برای من در سن 11 سالگی بود. زمانی که من با یک بیماری بسیار نادر که باعث شد از گردن به پایینم فلج شود دست و پنجه نرم می کردم با نگاهی به گذشته و یادآوری بروس لی و هنرهای رزمی توانستم به این مشکل غلبه کنم. (Robert Dill)

 

وقتی بچه بودم از دست بچه های دیگر به شدت کتک می خوردم به طوری که بعضی اوقات همه بدنم کبود می شد و یا خونریزی میکردم. به همین دلیل مادرم من را به یک باشگاه کاراته برد تا بتوانم از خودم محافظت کنم. حال که 38 سال از آن زمان می گذرد اکنون من به دیگران می آموزم که چطوری از خود محافظت کنند و رزمی کاران خوبی بشوند.( John Mills)

 

زمانی که 3 یا 4 ساله بودم پدرم شروع به آموزش هنرهای رزمی به من کرد. من در یک خانواده رزمی کار ایرلندی زندگی می کردم.تنها مشکل من کم رویی و خجالتی بودن بیش از حد من بود که بعد ها با تصمیم پدرم به باشگاه رفتم و توانستم بر این مشکلم هم غلبه کنم.

 

من خیلی کنجکاو بودم و می خواستم همه چیز را امتحان کنم. به همین دلیل از 16 سالگی شروع به یادگیری هنرهای رزمی کردم. برای کسب مهارت های بیشتر به کلاس های آیکیدو، جودو و کاراته رفتم و الان به عنوان یک محافظ مشغول به کار هستم.

 

 

 

مدت دوره 12 جلسه

کاملا خصوصی و فشرده

کاربردی ترین تکنیکها

قلق های زمین زدن سنگین وزن ها 

به راحتی لات های کوچه خلوت و زورگیران و ادعا کن های پوشالی را از پا در آورید .. 

هرگز از این معتادان بدبخت چاقو به دست نترسید و نشانشان دهید معتادی بیش نیستند و دوران این بچه بازی ها به سر آمده 

در این دوره  آموزشی یاد خواهید گرفت چگونه در خیابان به صورت امن حرکت کنید و چگونه در برابر یک یا چند مهاجم از خود دفاع کنید.

روشهای موثری را یاد خواهید گرفت که در جریان یک تهاججم خیابانی نتایج مثبتی را برای شما رقم میزند

 

آقایان... بانوان... کودکان..


ما در بیش از دو دهه است که شاهد افزایش سالانه جنایتهای خشونت آمیز هستیم.به گزارش آمارهای منتشر شده از سوی دادگستری امریکا،میزان جنایت های خشونت آمیز افزایش یافته و حملات شدید و ساده که عامل این جنایت ها هستند،افزایش 22 درصدی داشته است.گرچه میزان جنایت و خشونت امروز کمتر از 20 سال پیش است اما این جنایت ها و بزه های غیر مقابله ای و بدون مبارزه و درگیری نیز در این آمارها نگران کننده نیستند.

 

با همه اینها،هیچکس آسیب نمیبیند کیف از اتومبیلی قفل نشده برداشته می شود،صندوق پست توسط افراد شرور خراب می شود و غیره.
بیشترین علت نگران کننده،جنایت های خشونت آمیز است-جنایت ها در مبارزه ها و مقابله ها- که رو به افزایش است.ظاهرا اطلاعات تجربی اندکی برای نشان دادن یک رابطه بین دوره های اقتصادی سخت و میزان جنایات خشونت آمیز وجود دارند.این حقیقت در مواجهه با انچه ما رابطه مستقیم دعاوی فرض می کنیم،گریزان است.این موضوع واقعا اهمیت ندارد،دارد؟

حقیقت این است که جنایت خشونت آمیز تقریبا تا 25درصد افزایش یافته است و همه ما باید مراقب باشیم.شاید این فقط احساس بیم و وحشت یا عصبانیت است که هرکسی احساس می کند،جرقه ای برای خشونت است،به جای اینکه بگوییم حمله و یورش طرح ریزی شده تا فردی از کیف پولش جدا شود.اگر اهل تحقیق روی مردم باشید،بی شک متوجه شده اید که مردم این روزها سخت تر مجروح می شوند.

 

من این موضوع را در حالی که رانندگی می کند،در می یابم یا وقتی در صف ایستاده ام،آن را احساس می کنم.چه کار باید کرد؟خب،مهم ترین چیزی که همه ما می توانیم انجام دهیم افزایش هوشیاری در خصوص موقعیت ماست،مثل تلاش در دیدن و احساس کردنTقابلیت فرار از یک ساختمان.

دوم،باید سخت بکوشیم تا در دام نیفتیم.به طور صادقانه؟اگر کسی در ترافیک راهم را ببندد یا در صف جلوی من بایستد و یا هر توهین ساده ای به من کند،او را آدم ابلهی می دانم.سعی می کنم روی تصویر بزرگتری تمرکز کنم.کسی که می خواهد در صف از من جلو بزند،در تصویر بزرگتر من قرار نمی گیرد.قطعا این بی ادبی و بی حرمتی است،اما ما که پلیس ادب و نزاکت نیستیم وهر چه بگوییم تاثیری روی آدمی که سال ها احمق و نادان بوده است،ندارد.

بیرون انداختن هم آسان نیست زمانی که به شدت تلاش می کنید تا امور خود را بگذرانید و دچار استرس و فشار هستید اما لازم است از مکیدن چیزی که قطعا زندگی مارا با مشکلات بیشتری روبه رو می سازد،اجتناب کنیم.

من همیشه مردم را تشویق می کنم در اجتناب از مجادله هم به اندازه مبارزه،تهاجمی باشند.این ذهنیتی است که برای من در برخی از خطرناکترین مکان های دنیاخوب جواب داده است و مرا از نزاع و گرفتاری های غیر ضروری دور نگه داشته است.وقتی نمی توانیم از مجادله و ستیز اجتناب کنیم باید با زبان بدن آشنا باشیم تا نشان دهد که فردی قصد گلاویز شدن دارد یا خیر.

دعوای خیابانی

 

هر یک از این اشاره ها یا مواردی از آنها دلایل کافی برای اقدام به پیش دستی کردن هستند : اندکی تکان خوردن،این پا و آن پا کردن-با نگرانی و اضطراب  به اطراف نگاه کردن-تکان دادن سر و دست زدن به صورت به طور مکرر-توقف ناگهانی تمام حرکات و برداشتن یک قدم کوتاه به عقب-نصفه و نیمه چرخیدن ناگهانی و اندکی قدم گذاشتن به عقب .

شاید یک سلاح در کار باشد،آن هم زمانی که اگر فرد سجاف پیراهن خود لمس کند یا ناگهان دست را در جیب خود کند و یا ناگهان آرنجش را بالا بیاورد.زندگی به اندازه کافی کوتاه هست و روزهای پر صلح و ارامش در این میان اندک و دور هستند.به خطر انداختن سلامتی و خراب کردن سرنوشتمان به خاطر برخی هیاهوها و سروصداها،روزمان را از زمانی که هیچ حسی نداریم نیز بدتر می کند.

حقیقت این است که نیمی از زمان هایی که ما به خاطر یک توهین ناراحت می شویم،فرد مسئول از اینکه کار اشتباهی می کند ناآگاه است. بنابراین،ولش کنی.به همه ما گفته شده،وقتی نمی توانیم به سادگی از سر راه خشونت بی جای شخصی کنار برویم،در بدتر کردن شرایط وی و خراب تر کردن روزش،تردیدی به خود راه ندهیم.اشخاص خوب تمام کردن و فیصل دادن قضیه ای را به درازا نمی کشند،بلکه سریع کار را تمام می کنند.  

 

 حضور در مبارزات خیابانی به اندازه کافی سخت است، مخصوصا اگر محدوده حرکتی شما بسته باشد .زمانی که باید از خودتان در داخل اتومبیل دفاع کنید ،چه احساسی دارید ؟متاسفانه گاهی مبارزه در پارکینگ روی می دهد.در این حال شاید بسته یا کیسه یا جعبه هایی همراه دارید و در ذهنتان با افکار و اندیشه های اشفته در گیرید.


در هنگام درگیری،اگر تنها نباشید ،شرایط بسیار پیچیده تر خواهد شد .در واقع تمرکز شما ضرورتا بین تهدیدها ،خودتان و افراد همراهتان تقسیم می شود.اگر درون و کنار اتومبیل باشید ،حرکت شما محدود می شود و احتمال بروز اشتباه به دلیل وجود صندلی ،کنسول،درها،فرمان،دنده و....افزایش می یابد پس تولید نیرو و رهایی از این شرایط کار ساده ای نیست .


این زمان کوتاه،اما در عین حال دشواری است.اولین مرحله دفاع از خود به آگاهی از شرایط و پرهیز از سناریو های ناصحیح مربوط می شود.به این معنا که شما با تهدید روبه رو می شوید  .در این زمان از خود می پرسید که ان مرد چه می کند.چرا کلیدها در دستش نیست؟ چرا او کنار فروشگاه ایستاده است؟ چرا حرکتش را با حرکت من تنظیم می کند؟ اگر دوست ندارید به این سوال ها پاسخ دهید،شما باید به دنبال انتخاب هدف و یا گذاشتن مانعی بین خودتان و او باشید تا به شما حمله نکند.

 

دومین مرحله دفاع از خود باید همراه با ابراز( سلاح) باشد ، سلاحی که هدف محور و قانونی باشد. به نظر من، اگر شما این کار را نکنید ، دچار اشتباه شده اید .قانون به شما اجازه حمل سلاح را برای دفاع از خود می دهد، پس چرا نباید این کار را بکنید؟ به این ترتیب اولین نگرانی شما فقدان محدودیت حرکتی است.

 

اگر بین دو اتومبیل قرار گرفته اید ،حداقل یک راه فرار دارید. لحظه ای که در را باز می کنید، این راه فرار بسته می شود. و بدتر اینکه،شما به سرعت در موقعیت ضعف و طرف مهاجم در موقعیت قوی قرار می گیرد، و این کار را با لگد زدن انجام می دهد. او قدرت تزریق نیروی بیشتر را دارد ،اما شما در حال از دست دادن نیرو هستید.

 

با ورود به هوای آزاد و باز شدن در ،دیگر نمی توانید به او حمله کنید همچنین متوجه می شوید که درها باز می شوند و سر شما به سقف می خورد .وصف شما زمانی بدتر می شود که نشمینگاه شما به صندلی شاگرد برخورد می کند ،همجنان که فشار وارد می کنید ،وضعیت بدنی و وزن نقطه ضعف شما خواهد بود و نیروی انها به پهلوها و نشمینگاه شما منتقل می شود.شما دیگر نمی توانید نیروی لازم را تولید کنید .پاهایتان از زمین جدا می شود و بدتر اینکه کف اتومبیل گیر می کند.و در صورت داشتن زمان کافی می توانید به در اتومبیل نزدیک شوید ،اما این کار نیز به علت وجود رقیب بین شما و در باز  ممکن نیست.

 

اگر نمی توانید رقیب را روی صندلی شاگرد پرتاب کنید ،وضعیت شما را سخت تر خواهد کرد .اگر شما نشسته باشید و او روی شما سوار باشد ،حداقل کاری که می تواند انجام دهداین است،با یک زانو روی صندلی روی شما قرار گیرد و به این ترتیب،این شمایید که تحت قشار خواهید بود.او در این صورت،به راحتی شما را خواهد زد و شما هم نمی توانید کاری انجام دهید . در این میان، فکر کنید که در چنین شرایطی نبرد بین رقبا چگونه خاتمه می یابد .برای تسهیل راه های فرار یا بازیابی پس از حالات بیهوشی ،باید به سرعت به حریف حمله کنید .

به طور کلی،مناطق هدف شما بالای گلوی حریف قرار دارد:

صورت چشم ها،گلو، گردن. پس یک ضربه ناگهانی به این نواحی می تواند حریف را از کار بندازد.شما به حملات ترکیبی و تکراری سریع نیاز دارید.گاهی اولین و دومین ضربه کارساز نیست و باید ضربه های سوم و چهارم را وارد کرد.     

هوشیاری 

در موقعیت های دفاع شخصی با دفاع از خود ،همه چیز با هوشیاری آغاز می شود ،شناسایی یک مهاجم احتمالی در حالی که او هنوز به صورت تهدیدی احتمالی است،به این معناست که شما می توانید منطقه را قبل از شروع درگیری و خشونت ترک کنید.متخصصان و افراد حرفه ای در زمینه حفاظت و حراست اصول رنگ پیت سازی (cooper color codes)را آموزش می دهند و استفاده می کنند تا درک و فهم سطوح هوشیاری را آسانتر سازند. 


 سفید:

شرایطی را نشان می دهد که احساس امنیت و آرامش وجود دارد،مثل زمانی که در خانه هستید.

 

زرد:

نمادی از یک موقعیت آرام اما محتاطانه از ذهن است.شما گوش به زنگ محیط اطراف خود هستید و از برخورد افراد آگاهید و از موقعیتی که ممکن است پیش بیاید ،اطلاع دارید .

 

نارنجی:

به این معناست که چیز خاصی شما را گوش به زنگ خطر کرده است.کم کم برای درگیری آماده می شوید .

 

قرمز:

درگیری را نشان می دهد.در درون نزاع،مشاجره و دعوا قرار دارید.زمان جنگیدن،مبارزه یا فرار کردن است. پس باید تصمیم بگیرید و از آن پیروی کنید .

 

سیاه:

موقعیتی را نشان می دهد که شما کاملا در حوادث غرق شده اید .سرگردانی ذهنی و روحی رخ داده است.کاملا غافلگیر و شگفت زده شده اید و هیچ راه حلی ندارید.به عبارت دیگر این موقعیت شکست و ناکامی فاجعه آمیز از رابطه ذهن بدن است.میخکوب شده اید و با صدمه و آسیب جدی و شدید با مرگ مواجه می شوید .

 

یکی از مشکلات مربوط به تیراندازی در میان جمعیت انبوه این است که خشونت و درگیری ناگهان در منطقه رخ می دهد ،یعنی جایی که بیشتر مردم معمولا در شرایط زرد و سفید هستند.این امر به این معنا نیست که شما نمی توانید هیچ علایمی از موقعیت تیراندازی قبل از اینکه اتفاق بیفتد،ببینید.

 

هر غریبه ای که وارد ساختمانی می شود ،ارزش بررسی و آمادگی داشتن سطح نارنجی را دارد و افرادی که شما می شناسید در زمانی که خطرناک می شوند معمولا چند علامت را با هم بروز می دهند .حراست و حس ششم یکی از قوی ترین ابزارهای هوشیاری است که شما در اختیار دارید .به ندرت پیش می آید که سیگنال کوچکی به شما بگوید فردی یا موقعیتی یک تهدید است .پس به آن گوش کنید.

 

فرار 

 بهترین کار در موقعیت تیراندازی ،فرار است .این یک فیلم اکشن نیست .شخصیت اصلی فیلم شخص شما هستید و این احتمال هست که مانند هر کس دیگری کشته شوید.از نزدیکترین راه خروج و از طریق ایمن ترین مسیری که پیدا می کنید ،بدوید و فرار کنید.

اگر امکان دارد ،پشت اشیائی پنهان شوید که می توانند جلوی گلوله را بگیرند یا حداقل جلوی دید را زمانی که حرکت می کنید بگیرند .تردید نکنید و آهسته ندوید ،مگر اینکه بخواهید به فردی کمک کنید.به حرکت ادامه دهید تا زمانی که داخل یک ساختمان دیگر در امان باشید.

فورا با پلیس تماس بگیرید ،اما فقط بعد از اینکه فرار کردید.اگر نمی توانید از آن ساختمان خارج شوید ،به دورترین اتاق بروید.داخل اتاق شوید و در را قفل کنید .کاملا ساکت و آرام بمانید تا زمانی که مطمئن شوید موقعیت خطر از بین رفته و وضعیت به حال عادی برگشته است .هرگز بیرون نروید تا شاهد اتفاقات باشید .در جای خود بمانید تا زمانی که صدای گروه کمک  و نجات اضطراری را بشنوید.

هوشیاری و آگاهی در اینجا به اندازه قبل از شروع حمله اهمیت دارد. اگر می دانید که خروجی ها کجا هستند و چگونه در حالت اضطراری می توانید به آنجا برسید ،فرار کنید.عادت کنید دو خروجی از هر ساختمانی را که وارد آن می شوید ،شناسایی کنید.

 

پنهان شدن 

اگر هنگامی که تیراندازی شروع می شود نمی توانید بدوید و فرار کنید ،بهترین گزینه ،مخفی شدن است.بیشتر تیراندازی ها در میان جمعیت انبوه کار احمق و دیوانه ای تنها و بدون نظم است.چنین افرادی به هر کسی که در تیررس باشد،به صورت اتفاقی ،شلیک می کنند .موقعیتی برای خود به وجود نیاورید که در تیررس خط آتش و شلیک قرار گیرید .زمانی که مخفی می شوید ،ضروری است تفاوت بین پوشش و مخفی شدن را بدانید .

مخفی شدن به این معناست که خط دید توسط یک شی ء مسدود می شود و شما دیده نمی شوید.نتیجه این است که تیرانداز نمی تواند شما را ببیند.اگر اهداف دیگری در دسترس باشند و یا اگر او به دنبال شما نگردد،به طور خاص شما را مورد هدف قرار نمی دهد.

پوشش یعنی شیء بین شما و اسلحه وجود دارد و باید بتواند گلوله را متوقف سازد .این حالت شما را از شلیک تصادفی و عمدی حفظ می کند .در بیشتر موارد ،پوشش شرایط مخفی شدن را نیز را فراهم می کند. واضح است که پوشش بهتر از پنهان شدن است،اما مخفی شدن بهتر از هیچ است.

وقتی پشت چیزی مخفی شده اید ضروری است تا جایی که امکان دارد پایین بروید.به شکل یک توپ بدن را حلقه کنید تا با شلیک تصادفی یا کمانه کردن گلوله در امان باشید .مثال هایی از محل های مخفی شدن شامل میز ،درب چوبی یا فلزی توخالی یا دیوارهاست .پشت پوشش و حفاظ باید ساکت و ارام بمانید .نجات شما به این بستگی دارد که توجه تیرانداز را به خود جلب نکنید .اگر در محیطی باز و بدون جای پنهان شدن و یا پوشش و محافظی گیر کردید،"خود را به مردن زدن" می تواند تاکتیک موثری باشد.

بدن دراز کشیده روی کف در میان اجساد توجه تیرانداز را به ما جلب نمی کند،مگر اینکه به طور خاصی شما را در نظر داشته باشد.اگر مهاجم از موقعیت و منطقه شما خارج شد ،از فرصت استفاده کنید و راهبرد خود را از مخفی شدن به دویدن و فرار کردن تغییر دهید.

از زمان حمله سال 1999در دبیرستان کلومبین در کلرادو،طرح پیشنهادی.واکنش پلیس در برابر تیراندازان مهاجم تغییر کرده است .به این ترتیب که به جای محاصره کردن منطقه ،یک گروه کوچک فورا و به سرعت وارد ساختمان می شوند و سعی می کنند تهدید را خنثی کنند.به این معنا که پلیس به سرعت آنجا خواهد بود و در زمان لازم آماده شلیک نیز هستند.این دلیل دیگری است که باید تا آنجا که امکان دارد نامحسوس و پنهان بمانید .          

حمله 

حتما باید از مبارز ه و درگیر شدن با یک دیوانه آدمکش که اسلحه دارد ،اجتناب کنید .اما تمام موقعیت های که چنین تیراندازی به وجود می آورند ،امکان یا فرصت فرار یا یافتن مخفیگاه را به قربانیان نمی دهند .در چنین مواردی،حمله کردن معمولا بهتر از کاری نکردن است .اگر مجبورید به مهاجم تیرانداز حمله کنید تا آنجا که امکان دارد به سرعت و با خشونت به او حمله کنید و ضربات سختی به او بزنید،از سلاح های فوری استفاده کنید ،یا صورتش را گاز بگیرید و چشم هایش را بکنید .به نوع خشونتی که ان شخص که قصد دارد به شما ضربه بزند فکر کنید و سپس با همان سطح از وحشیگری به او پاسخ دهید.

تا زمانی که مهاجم خلع سلاح شود و یا عاجز و ناتوان شود ،به حملات خود ادامه دهید .هر زمان که یک موقعیت و واقعه مانند تیراندازی سندی هوک  ،تیتر اخبار می شوند مردم می پرسند باید با خود سلاح مخفی حمل کنند ؟اگر تعلیمات درست و مناسبی برای حمل اسلحه دارید ،این موضوع انتخابی شخصی است که به بررسی بیشتر نیاز دارد .اما اگر تخصصی در استفاده از اسلحه ندارید ،پاسخ سوال شما منفی است .شانس و فرصت زنده ماندن در طول حمله انقدر کم است که به خطر حمل اسلحه نمی ارزد.

به عبارت دیگر،اگر تمایل به حمل اسلحه دارید ،قانونا این کار را بکنید .چه در یک موقعیت تیراندازی بدوید و فرار کنید ،چه مخفی شوید و چه مجبور به حمله شوید ،آنچه مهم است این است که با تعهد کامل و قاطع عمل کنید. تردید ثانیه ها را از شما می گیرد و ثانیه ها به معنای  لحظات بین مرگ و زندگی است .آماده بودن کلید اصلی اجتناب از تردید در یک موقعیت اضطراری است .به این موقعیت ها فکر کنید .مفاهیم،راهبردها و تکنیک هایی را بیاموزید و سپس ان ها را با اطرافیانتان به اشتراک بگذارید .به این ترتیب،برای شما و دیگران بهترین فرصت زنده ماندن و نجات از موقعیت های خطرناک فراهم می آید .

یکی از مهمترین خصوصیات  یک رزمی کار موفق مهارت او در تکنیک های رزمی است. اهمیت ندارد که حریف شما چاق است یا لاغر بزرگ است یا کوچک! اگر به خوبی فنون رزمی و مهارت های مبارزه را فرا گرفته باشد میتوانید او  را از پا در بیاورید!


اگر در هنرهای رزمی، نکته ای باشد که اکثر رزمی کاران گذشته و حال بر روی آن اتفاق نظر داشته باشند، این نکته دقیقاً توافق روی این مسئله است که در هنرهای رزمی، قدرت جسمی همه چیز نیست.
شاید هنوز هم تعداد زیادی رزمی کار در آسیای شرقی وجود داشته باشند که مغلوب قدرت و عضلات برجسته رزمی کاران اروپائی که هنرهای رزمی ترکیبی کار می کنند می شوند و تعداد رزمی کاران اروپائی و آمریکائی هم که جوجیتسوی برزیلی کار می کنند ولی آرزو دارند تا روزی درون رینگ مسابقه دهند کم نیست و روز به روز هم افزایش می یابد. اما در همه این موارد، اول قدرت جسمی به عنوان یک مؤلفه اصلی و دوم مهارت که به رزمی کار کمک می کند تا از رقبایش متمایز گردد.

در هنرهای رزمی، قدرت جسمی همه چیز نیست

در میدان مسابقه، تنها زمانی زور و قدرت زیاد به کار شما می آید که حریفتان از شما خیلی ضعیف تر و کم زورتر باشد و از فنون مبارزه هم هیچ چیز نداند. به همین دلیل است که داشتن نیرو و ماهیچه های عضلانی در رقابت های امروزی یک استراتژی مؤثر و کارساز محسوب نمی شود، زیرا یک رقیب قوی تر، با استفاده از عضلات و ماهیچه هایش شما را شکست می دهد و یک رقیب ماهر هم که بر تکنیک های رزمی مسلط است راهی را برای غلبه بر قدرت شما پیدا خواهد کرد. رزمی کاران که تنها از زور خود و نه از مهارت های فنی برای غلبه بر حریفانشان استفاده می کنند تنها می توانند رزمی کاران تازه کار را شکست دهند ولی  تا کی می توان تنها با حریفان تازه کار و تمرینی مبارزه کرد و پیروز شد؟

 اگر شما تنها با افرادی که از نظر جثه از شما ضعیف تر و کوچک تر هستند مبارزه کنید و پیروز شوید، آن وقت این پیروزی معنای اصلی خود را نخواهد داشت زیرا همه هدف هنرهای رزمی، شناساندن افراد سخت کوش و با تکنیک به حریفان است نه صرفاً افراد پر زور و عضلانی که حتی یک رزمی کار ضعیف تر و کوچک تر هم بتواند با یادگیری فنون اصیل رزمی راهی برای غلبه بر او پیدا کند.

پس اگر شما به واسطه زور و قدرت ماهیچه هایتان تنها بتوانید افراد کوچک تر و ضعیف تر را شکست دهید مسلماً یک رزمی کار بااخلاق جلوه نخواهید کرد. هنرهای رزمی تنها برای شما نیستند، آنها به افرادی نظیر شما پاسخ می دهند.

شاید مهم ترین مبحث در بحث هنرهای رزمی ذکر این نکته است که زور بازو و قدرت در مبارزات تنها بستگی به جثه رزمی کار دارد و داشتن اندام عضلات قوی تصادفی است زیرا شما با جثه ای کوچک یا بزرگ متولد می شوید و خودتان نقشی در بزرگی یا کوچکی اندام خود ندارید. میزان جثه شما، در آینده میزان زور و توانائی شما را تضمین خواهد زد.

شاید شما بتوانید با تمرین و انجام فعالیت های ورزشی، اندازه عضلات خود را افزایش دهید و قوی تر شوید به طور که بتوانید وزنه های سنگین را بلند کنید اما مسلماً هرگز از نظر قدرت به شخصی که حدود50 کیلو از شما سنگین تر است نخواهید رسید. وابستگی به زور بازو و سنگینی وزن، تنها برای ورزشکاران و رزمی کارانی که در وزن های فوق سنگین مبارزه می کنند مفید خواهد بود و برای افراد دیگر تکیه بر چنین خصوصیتی مسلماً راه گشا محسوب نمی شود.

اما از سوی دیگر مهارت و داشتن تکنیک، گزینه ای است که می توانید با بهبود و تقویت آن، خود را از دیگران متمایز نمائید. زیرا داشتن مهارت نه تنها هیچ تناسبی با اندازه عضلات، وزن و قدرت ماهیچه های شما ندارد بلکه حتی می تواند در هنگام مبارزه و در رویاروئی با یک رقیب قوی و نیرومند، بهترین نتایج را در کوتاه ترین زمان ممکن برایتان به ممکن سازد.

مبارزی که دانش تکنیکی بالاتر و مهارت بیشتری داشته باشد همواره می تواند از حریفان قوی تر، جوان تر، سریع تر و عضلانی تر خود موفق تر و بهتر عمل کند. یک مثال خوب برای این ادعا، بوکسوری به نام ”جیمز تونی“ است. او که در اوایل دهه 90 و در میان وزن، مبارزه می کرد، به خاطر تکنیک های دفاعی فوق العاده و نیروی مشت هایش، مشهور شد. امروز، او 50 سال دارد و به واسطه چاقی نسبی اش، دیگر چندان سریع و چابک نیست، اما با استفاده از تکنیک های متعدد و زیبایش، تبدیل به یک سنگین وزن موفق و برتر در طول 14 سال اخیر شده است.

البته هر رزمی کاری نمی تواند مثل تونی موفق و برجسته عمل کند، اما شما می توانید با فراگیری تکنیک های متعدد و مؤثر، به جنگ محدودیت ها و ضعف طبیعی و جسمانی خود بروید و بر آنها غلبه کنید. بکوشید تا راه هائی را برای پر کردن نقاط ضعف جسمانی خود پیدا کنید. تنظیم عضلات خود را تقویت و راه های مقابله با حملات حریفتان را تمرین کنید. توجه داشته باشید که برای یادگیری و کسب مهارت در هر کدام از این تکنیک ها، زمان و کوشش فراوان لازم است و برخلاف جثه و قدرت بدنی، داشتن تکنیک های متعدد هیچ گونه محدودیتی ندارد. اگر به تکنیک های هنرهای رزمی مسلط باشید می توانید اطمینان داشته باشید که هیچ گاه مغلوب یک حریف قوی تر از خود نخواهید شد و قادر خواهید بو به همان اندازه که از او ضربه دریافت می کنید، به ضرباتش پاسخ دهید

 

برای اینکه ضربه پا همراه با سرعت، قدرت و دقت بیشتری انجام شود باید بدن خود را با سرعت به طور کامل حرکت دهید و این امر نیازمند انعطافپذیری زیاد و حرکات کشششی روزانه میباشد.

بسیاری از هنرجویان سبکهای مختلف رزمی دچار این اشتباه میشوند که کشش قسمتهای بالائی وپائینی بدن را جداگانه انجام میدهند و برای بهبود ضربات پای خود اهمیت قائل نمیشوند. در حقیقت برای استفاده از حداکثر قدرت باید ضربه پا را با تمام بدن وارد کنید و این بدان معناست که شما باید از تمامی اجزاء بدن استفاده نمائید و آن را مورد حرکات کششی قرار دهید.

یک نرمش خوب مستلزم حرکات چرخشی و دورانی مفاصل است. به طور سرعتی و نرم ،کمر، قوزک پا، شانه ها، مچ، کفل و زانوهای خود را بچرخانید. هنگام اجرای حرکات کششی پایه قبل از تمرین، حرکات پرشی و چرخشی را که موجب کشیدگی ماهیچه ها و تاندونها میشود انجام دهید. دیگر حرکات  مفید پیش از تمرین شامل چرخاندن دستها و پاها از طریق حرکات کامل کنترلی با سرعتی آهسته میباشد. انجام ضربات دورانی و مستقیم پا به سمت جلو، پهلو، پشت و همچنین ضربات هلالی داخل و خارج پا موجب افزایش حرکات شده و جریان خون را به تمام نقاط بدن هدایت میکند.

هرگز به این فکر نیافتید که ماهیچها ی را به طور جداگانه بکشید تمام قسمتهای بدن شما باید با هم کار کنند. به علاوه به دلیل اینکه بدن نمیتواند جدا از فکر و ذهن باشد شما باید فکر و ذهن خود را آزاد و انعطاف پذیر نگه دارید تا بتوانید از انعطاف بدن نیز استفاده کنید. برای ایجاد قدرت، بدن باید کاملاً راحت باشد و وقتی تحت فشار ذهنی و فکری هستید، بدن نمی تواند راحت و آزاد باشد. در نظر داشته باشید که در یک مبارزه واقعی برای شما  فرصتهائی وجود دارد که از مشت و پاهای خود برای ضربه زدن استفاده کنید و  بدون داشتن بدن آماده و فکر انعطاف پذیر، شما این فرصتها را از دست خواهید داد و شما مبارزه را خواهید باخت.

اولین هدف هنرجویان افزایش قدرت انفجاری در ضربات پایه جلو، و ضربههای دورانی پا و ضربه پا از پهلو میباشد.

متأسفانه بسیاری از مردم سالها آموزش دیده اند و هنوز نمیتوانند به حداکثر قدرت دست پیدا کنند زیرا آنها ضربات پا را به اشتباه آموزش دیده اند. بدون اصول و قواعد صحیح هرگز پیشرفت حاصل نخواهد شد.

بنابراین ارزش دارد، آنها را به طور صحیح دوباره فرا گیرند.

هنگام تمرین ضربه پا به جلو از پاهای خود هم زمان استفاده کنید تا به  حریف ضربه را وارد نمائید. زانوی خود را تا حد امکان بالا ببرید و بدن خود را به سمت جلو بکشید تا ضربه را وارد نموده و پای خود را جمع کنید.  همیشه در تمرین ضربه را تا حد ممکن بالا بزنید سپس در بالاترین نقطه ضربه حداکثر قدرت و سرعت خود را به کار بندید. هنگام ضربه زدن به هدف، کفل خود را به سمت خارج پرتاب کنید و برای وارد آوردن ضربه از این قسمت استفاده کنید. هنگامی که به سمت جلو حرکت میکنید پای ستون به طور طبیعی به سمت خارج و زاویه ۴۵ درجه قرار میگیرد و حرکت ضربه کفل باعث میشود به سمت عقب تکیه نمائید و ستون فقرات حالت هلالی شکل بگیرد.


در اجرای لگد از پهلو باید در برابر هدف عمودی بایستید و زانوی خود را تا حد امکان بالا ببرید به سمت جلو یا کنار سپس پای خود را باز کنید و بر روی پای ستون زاویه ۹۰ تشکیل دهید. لگن خود را به سمت جلو هدایت کنید و با انتهای پای خود به هدف ضربه بزنید. هنگام ضربه زدن به پای عقب تکیه کنید اما نسبت به هدف چرخش نکنید. بسیاری از هنرجویان قدرت انفجاری خود را با انجام چرخش لگن به سمت داخل محدود می کنند .


 در یک مبارزه برای هر ضربه خود را بر روی یک حالت محدود نکنید. برای مثال در اجرای ضربه از پهلو خود را برای استفاده از تمام پا، پاشنه، کف پا و پنجه بسته به بهترین حالت مقتضی آماده  کنید.

هنگام ضربه زدن باید از تمام بدن خود استفاده کنید. شما باید تمام بدن را بکشید و با انرژی تمام در جهت ضربه آن را هدایت کنید. تمام بدن شما باید یک خط قدرت غیرمنقطع باشد. هرگز به ایجاد انرژی تنها با پاهای خود فکر نکنید. عملکرد پاها مانند محوری است که به یک چرخ متصل است که با قدرت وارده نه از ناحیه پاها بلکه از حرکت چرخشی کمر و پای ستون به حرکت در میآید. بدن شما باید مانند شلاق حرکت کند:

قدرت ایجاد شده توسط پیچیدن و پای ستون از طریق پا به حرکت درآمده و در حالت انفجاری به هدف برخورد کند.

تقریبا اکثر کسانی که برای نخستین روز پا در یک کلاس رزمی می گذارند، به روزی فکر می کنند که در آزمون کمربند سیاه خود شرکت کرده و به دریافت آن نایل می شوند. اما از آنجا که این امر مستلزم سالها تلاش و تمرین است ؛ خیلی از آنان هرگز آن روز رویایی را تجربه نمی کنند. در این مقاله چند راه کار ساده را به شما معرفی می کنیم که امیدواریم با پیروی از آنها ، مسیر گاها سخت و طاقت فرسایی را که باید تا رسیدن به آن روز موعود پشت سر بگذارید، برایتان تبدیل به مسیری پرماجرا، مفید و خاطره انگیزگردد.

 

برای خود اهداف کوتاه مدت درنظر بگیرید

خیلی از هنرجویان از نخستین روز کلاس فقط به دریافت کمربند سیاه فکر می کنند.این آینده نگری خوب است. اما اگر بیش از اندازه روی آن متمرکز شوید آهسته آهسته انگیزه شما برای ادامه تمرینات کم خواهد شد، چراکه دریافت کمربند سیاه در چند سال آینده اتفاق خواهد افتاد؛ درحالیکه شما برای چند ماه آینده خود نیز به انگیزه نیاز دارید. پس ضمن آنکه دریافت کمربند سیاه را به عنوان یکی از اهداف بلند مدت خود در ذهن دارید؛ به روی اهداف کوتاه مدت مثل دریافت کمربند زرد(یا نخستین درجه در رشته رزمی خود) تمرکز کنید. این هدف خیلی زودتر اتفاق خواهد افتاد و انگیزه شما جهت ادامه کار را دوچندان خواهد کرد.

به صدای بدن خود گوش کنید

عده ای از هنرجویان از آنجایی که علاقه فوق العاده ای به ورزش های رزمی دارند، با این هدف که هرچه زودتر مراحل آن را طی کرده و پیشرفت کنند رو به تمرینات شدید می آورند. البته تمرینات سخت بخشی جدایی ناپذیر از هنرهای رزمی است؛ اما تمرین بیش از اندازه نیز نه تنها شمارا به هدفتان نزدیکتر نمی کند بلکه ممکن است باعث آسیب دیدگی شما شده و شما را عملا چندین هفته از تمرینات عقب بیاندازد. به صدای بدن خود گوش کنید و هرگز بیش آنچه که در توانتان است(خصوصا زمانی این تمرینات را خارج از باشگاه و بدون نظارت مربی انجام می دهید) از بدنتان کار نکشید. البته باید مراقب باشید که این موضوع به تنبلی شما منجر نشود! توجه داشته باشید که به موازات اینکه بدنتان از آمادگی بیشتری برخوردار شد، باید نوع و شدت تمرینات را نیز عوض کرده و یا افزایش داد.

تکنیک های پایه را جدی بگیرید

خیلی از تکنیک هایی که شما در ماه های نخست می آموزید جزو اصلی ترین و کاربردی ترین تکنیکهای رزمی هستند. خیلی از هنرجویان با این تصور که این تکنیکها، تکنیک های ابتدایی و بدردنخوری هستند،این تکنیک ها را جدی نگرفته و مدام برای یادگیری تکنیک های به قول خودشان پیشرفته لحظه شماری می کنند. این تصور اشتباهی است . عمده تفاوت یک کمربند سیاه با مثلا یک کمربند سبز، تعداد تکنیکهایی که آموخته نیست، بلکه میزان مهارتی است که وی نسبت به آن کمربند سبز دارد.مهارت در همان تکنیک هایی که بیشتر آن تکنیک ها را همان هنرجوی کمربند سبز نیز آموخته است!

تواناییها و تفاوت های خود را بشناسید

البته در این مورد نقش مربیان بسیار حیاتی است. شما باید متوجه این موضوع باشید که بدن هر انسانی با انسان دیگر متفاوت است. افراد مختلف به دلایل ژنتیکی ممکن است از توانایی ها و یا ضعف هایی نسبت به دیگران برخوردار باشند. بنابراین هرگز خودتان را با دیگران مقایسه نکنید و گمان نکنید اگر شما به خوبی فلان هنرجو نمی توانید پاهایتان را ۱۸۰درجه باز کنید و یا نسبت به هنرجوی دیگری از قدرت بدنی کمتری برخوردار هستید پس به اندازه کافی برای آنکه به یک رزمی کار تبدیل شوید خوب نیستید. شما باید با کمک مربی و تلاش خوتان به نقاط ضعف و قوت خود پی برده و با استفاده از نقاط قوت و برطرف کردن یا بهبود نقاط ضعف خود تلاش کنید تا نهایت بهره را از توانایی هایتان ببرید که این توانایی ها لزوما قابل سنجش و مقایسه با توانایی های دیگر هنرجویان نیست.

همواره برای یادگیری آماده باشید

دریافت کمربند سیاه پایان راه نیست. اگر از اساتید هنرهای رزمی سئوال کنید، به شما خواهند گفت که دریافت کمربند سیاه تازه اول راه است و هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارند. اگر شما از آغاز به این امر واقف باشید، آنگاه خیلی برای رسیدن به کمربند سیاه عجله نخواهید کرد چراکه می دانید آنجا پایان کار نخواهد بود. به علاوه اگر از روزهای نخست بیاموزید که همواره باید آماده آموختن باشید ، هنگامی هم که به دریافت کمربند سیاه نائل شدید هرگز مانند بعضی از مربیان دچار این توهم که همه چیز را می دانید نخواهید شد.هم اکنون مربیان زیادی وجود دارند که سالها از زمانی که کمربند سیاه خود را گرفتنه اند گذشته و البته آنان نیز با وجود گذشت سالها هنوز در همان چند سال پیش خودشان متوقف مانده اند!

خطر همیشه در کمین است.فرقی هم ندارد شما خانم/آقا یا یک کودک خردسال باشید…

خطرها متفاوت هستند اعم از : خطر سرقت – خطر حمله به شما در هر زمان و مکانی جهت مقاصدی همچون ازار و اذیت و یا…….

همانطور که گفتیم خطرات انواع مختلفی دارند و در بسیاری از مواقع با خشونت و درگیری همراه هستند.برای مثال بسیاری از درگیری ها در محل کار بر سر حساب و کتاب رخ می دهد که در بسیاری از مواقع با درگیری و آسیب های غیر قابل پیش بینی به یکی از طرفین و گاهی حتی  منجرب به قتل می شود.

در نظر داشته باشید که افراد آموزش دیده می توانند به راحتی درگیری را کنترل کنند و آسیب ها را به کمترین حالت ممکنه برسانند.شما میتوانید با گذراندن دوره های دفاع شخصی  از مهارت و چابکی بالایی برخوردار شوید.شما نباید فکر کنید که حمله یا قتل را فقط افراد خاص مثل قاتل ها یا سارقین انجام می دهند بلکه ممکن است در هر زمانی هر انسانی با توجه به شرایط واکنش های غیرقابل پیش بینی از خود بروز دهد و موجب آسیب رسانی به خود و دیگران شود.

نوع دیگری از خطرات تجاوز نام دارد!!! که در اکثر مواقع فرد مهاجم دارای حالت طبیعی نیست  و باعث تحمیل آسیب های روحی و جسم به فرد مورد نظر میشود.تمامی کشورهای دنیا در قانون خود را امر را محکوم نموده اند و مجرم را محکوم به مجازات های سختی می کنند.

بسیاری از این افراد بعد از بازگشت به حالت عادی و بدست آوردن هوشیاری کامل خود به شدت دچار پشیمانی می شوند.اما در نهایت باید چه کرد ؟؟؟ چگونه آسیب ندید؟چگونه در دام نیفتیم؟

اگر بعنوان طعمه در دام افتادیم چه باید بکنیم؟؟ باز هم پاسخ تمامی سوالات ختم میشود به : باید برای حفظ امنیت مالی و جانی خود و اطرافیانمان دوره های دفاع شخصی را بگذرانیم.

هزینه ای که برای شرکت در دوره های دفاع شخصی میپردازید یک هزارم هزینه ایست که در مواقع خطر باید پرداخت کنید

بسیاری از افراد می گویند که زنان دفاع شخصی را در محیط هایی بهتر یاد می گیرند که منحصرا همه زن باشند. متخصصان می گویند اگر زنان با مردان رقابت نکنند، موقعیت برایشان کمتر تهدیدآمیز است یا بحث کردن در مورد موضوعاتی مانند تجاوز به عنف بدون حضور مردان آسان تر است. بنابراین، روند جدید برنامه دفاع شخصی، کلاس های "دفاع شخصی زنان" است.

من این دلایل را قبول ندارم. چرا باید در کلاس دفاع شخصی رقابت کنیم؟ آیا گمان می کنید که برنده می شوید؟ و چرا بحث تجاوز به ناموس فقط  برای زنان مجاز است؟ آیا این بخشی از مشکل نیست؟ شواهد محکمی وجود دارد که درستی این دیدگاه را نقض می کند.

 

چرا برنامه های دفاع شخصی زنان موثر نیست؟

 بیشتر افرادی که در کلاس های دفاع شخصی شرکت می کنند، زن هستند.  زنانی که در کلاس های دفاع شخصی ثبت نام می کنند می دانند که ممکن است مرد و زن در این کلاس ها با هم باشند. اگرچه حضور مردان در این کلاس ها چندان جدی نیست، بعد از پایان آموزش، همیشه حداقل یک مرد در کلاس می ماند.

 

نکته ی مهم این است، اگر زنی توسط مردی تهدید شود، و آن زن حتی یک کلاس دفاع شخصی را با مردان نگذرانده باشد، او به هیچ وجه در برابر حمله ی این مرد، جان سالم به در نمی برد. مهم نیست چه مدت زمانی و چگونه این کلاس ها را سپری کرده است. چرا؟ چون تهدید صرفا همان کلمه ی ترس است. تا وقتی که نتواند دفاع شخصی را در مقابل یک مرد انجام دهد، نمی تواند بر ترس و وحشتی که از مردان دارد، غلبه کند. اگر تا حالا مورد حمله ی مردی قرار گرفته باشد. اگر نتوانسته باشد بر ترسش غلبه کند، فورا دست پاچه می شود و تکنیک هایی که در کلاس دفاع شخصی یاد گرفته است، به دردش نمی خورد. و اگر او (خانم) آموزش ندیده باشد که چگونه با مردان خشن تر، قوی تر و بزرگ تر مقابله کند، نمی تواند بفهمد این حرکات آموزشی چگونه می تواند موقعیت دنیای واقعی را تغییر دهد.

 

زنان باید دفاع شخصی را با یک مرد تمرین کنند! در غیر این صورت، او چگونه بداند که این تکنیک ها را در برابر یک مرد به کار بگیرد؟ این چیزی است که ما به آن " آموزش سناریوی واقعی" می گوییم. اگر او تکیک های دفاع شخصی را فقط با زنان دیگر تمرین کرده باشد، حس اشتباهی از امنیت دارد و اگر فکر کند این تکنیک ها در موقعیت واقعی کارساز است، کاملا اشتباه می کند. اما مشکلی بزرگ تر هم وجود دارد، اکثر چیزهایی که در کلاس های دفاع شخصی زنان آموزش داده می شود، در هر صورت موثر نیست!

 

شیوه های آموزشی ضعیف

بسیاری از آنچه به عنوان " دفاع شخصی زنان" آموزش داده می شود، نه تنها بی فایده، بلکه توهین آمیز هم هست. کلاس هایی که برای زنان اختصاص داده شده است، بر این فرض است که زنان ضعیف اند و توانایی کمتری برای دفاع از خودشان دارند، بنابراین به روش های مختلفی از مردان برای مقابله با خشونت نیاز دارند.


در زیر به چند مثال از توصیه های نادرست اشاره می کنیم که هنوز در دبیرستان ها و کلاس های دفاع شخصی زنان مطرح است.

 

  • واکنش شدید نشان ندهید. آرام و خونسرد باشید. با خواسته هایش کنار بیایید و او را از حرکت بازدارید. این کار به شما فرصت کشیدن نقشه ی فرار می دهد.
  • این کار در صحنه ی جرم تجاوز کاملا غیر منطقی و غیر موثر است. این توصیه، حرف بیهوده ای است که توسط افرادی ساخته شده که هیچ وقت در چنین موقعیتی قرار نگرفته اند.
  • تصور کنید درصد مردان و زنانی که مورد تجاوز قرار می گیرند، 50 -50 باشد (به جای 98 درصد زن و 2 درصد مرد). حالا تصور کنید کسی به مردان این توصیه را بکند. "واکنش شدید نشان ندهید. اگر با خواسته هایش کنار بیایید، بنابراین به شما آسیب نمی رساند".

ادعاهای غلط

مشکل دیگر، حس اشتباه امنیت است که با ادعاهای بی اساس به وجود می آید. "دستگاه امنیتی زنان، دفاع شخصی آسان و فوری برایتان فراهم می کند ". این یکی از این ادعاهاست و این روش برای چنین موقعیت هایی مفید نیست.


 آگهی های تلویزیونی دو دقیقه ای برای برنامه دفاع شخصی زنان که ناک اوت تضمینی با استفاده از پا را آموزش می دهند. "وقتی که مهاجم سعی کند شما را بگیرد، با استفاده از پاشنه ی کفش تان پشت سر هم به سرش ضربه بزنید". آیا شما می توانید این کار را در عرض دو دقیقه یاد بگیرید؟ برای یادگیری چنین ضربه ی موثری باید سال ها آموزش کاراته و تکواندو داشته باشید. علی رغم همه ی این ها، حرکتی پر خطر است. این برنامه فقط یک عمل بازاریابی برای دریافت پول بیشتر است.


دفاع شخصی زنان، ابزار های ضد جرم، برنامه های دفاع شخصی هنرهای رزمی بسیار ساده انگارانه است که از تضمین دروغی ناشی می شود. حقیقت این است که برای جان سالم به در بردن در یک جرم بیشتر از توانایی های فیزیکی به مقاومت روحی نیازمندیم. قد، وزن، آمادگی جسمانی و قدرت عضلانی بالاتنه تاثیر چندانی در این موضوع ندارد. اگر این عوامل در چنین موقعیت هایی تاثیر داشتند، بسیاری از مردان با دردسر بزرگی مواجهند. حفظ جان سالم در جرم (چه برای مردان و چه زنان) مستلزم شرایط روحی قوی است.

هیچ اقدامی نکردن

هیچ کاری نکردن در مقابل حمله ی خشونت آمیز، بزرگ ترین ریسک به حساب می آید، زیرا مقاومت و فرار را سخت تر می کند. بدتر از این، احتمال خشونت شدیدتر را افزایش می دهد، خصوصا وقتی که جرم، تجاوز به عنف باشد. محسوس ترین مثال که شامل مقایسه مقاومت در مقابل تسلیم شدن است، یک مطالعه ی منتشر شده توسط وزارت دادگستری آمریکا در سال 1985 بود.


افسانه های بی شماری که در بر گیرنده ی مسئله تجاوز و دفاع شخصی زنان بود، با این مطالعه منتشر شده در هم شکست، اگرچه این ایده اداره های پلیسی را که مستقیما با قربانی ها سروکار داشتند، غافلگیر نکرد.


تجاوزگران معمولا از قبل خود را آماده و مسلح نمی کنند. فقط 23 درصد از 1600 میلیون موردی که مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت، شامل چاقو و اسلحه بوده است. از میان این تعداد کم، تعداد زیادی (یعنی 96 درصد) نیز در خانه را به زور می شکنند و از آشپزخانه منزل چاقو بر می دارند. تقریبا 51 درصد زنان در این چنین موقعیتی مقاومت می کنند و برای فرار کردن جیغ می کشند. 49 درصد دیگر هیچ اقدامی نمی کنند. تنها 0.03 درصد افراد نیز کشته می شوند. این تعداد پایین ترین درصد تمام جرایم خشونتی است.


درست است که همیشه در مقاومت کردن یک ریسک وجود دارد، اما این ریسک فقط به اندازه ی موقعیت تسلیمی تهدیدآور است. اگر شما با یک تجاوزگر روبه رو شوید و هیچ اقدامی نکنید، او به شما تجاوز می کند. اگر با متجاوزی در ماشینش روبه رو شوید و هیچ کاری نکنید، او شما را می دزدد. اساسا افرادی که ترجیح می دهند هیچ اقدامی نکنند، می خواهند از وقوع جرم پیشگیری کنند، اما این استدلال شان غلط است، که فکر می کنند اگر هیچ اقدامی نکنند، هیچ خطری تهدیدشان نمی کند.

چه باید کرد؟

آنچه در چنین موقعیت هایی موثر است و از طریق آزمایش پلیس و ارتش به اثبات رسیده است، "آموزش سناریو" است. آموزش سناریو، شامل آموزش تکنیک ها، تمرین آنها در سناریو های واقعی و سپس تصورسازی این حرکات در ذهن است. این روش در بسیاری رشته ها از جمله ورزشی، پلیسی، نظامی و پزشکی به کار می رود و باید در دفاع شخصی زنان نیز گنجانیده شود.

 

آموزش سناریو روشی برای برنامه ریزی پاسخ هایمان است. ما مشابه این کار را در برنامه روزانه زندگی مان انجام می دهیم. هنگام انتقاد گرفتن رئیس مان از یک گزارش، برنامه ریزی می کنیم که چه پاسخی به او بدهیم. در واقع گاهی اوقات کلماتی که استفاده می کنیم را پیش خودمان تکرار می کنیم. این کار همیشه برای ما بهترین نتیجه ی ممکن را ندارد، اما با انجام آن شانس بهتری برای موفقیت خواهیم داشت.

 

هنگام روبه رو شدن با خشونت، مشکل اولیه و تصمیم لحظه ای شما کارهایی نیست که فرد تجاوزگر انجام می دهد، بلکه کارهایی است که خودتان انجام می دهید. آموزش سناریوی واقعی، پاسخ به حرکاتی است که در همان لحظه روی داده است. شما می توانید در طول آموزش سناریو اشتباه کنید و از آنها تکنیک هایی یاد بگیرید، قبل از اینکه در زندگی اتفاق بیافتند.


بیشتر افراد قبل از اینکه برای زنده ماندن از خشونت برنامه ریزی کنند، باید نگرش خود را تغییر دهند. اگر بر این باور باشید که هیچ گاه چنین چیزی برای شما اتفاق نمی افتد، پس برای مقابله با آن برنامه ریزی نمی کنید. شما باید با حقایق روبه رو شوید و آنها را بپذیرید. همیشه بگویید: چیزی که برای دیگران اتفاق می افتد،  ممکن است برای من نیز اتفاق بیافتد.


افراد بدون آموزش سناریوی واقعی، خصوصا در دفاع شخصی زنان، دست پاچه و شوکه می شوند. این افراد هیچ روشی را برای فرار از ترس زیادی که آنها را دچار سرگشتگی کرده، نمی یابند. هر فردی، چه مرد و چه زن باید سناریوی مشابه را به روش های مشابه آموزش ببینند. برای بهبود مقاومت روحی باید در یک حمله ی واقعی جان سالم به در ببرند.


مهم ترین و اساسی ترین توصیه ما به زنان، مربیان دفاع شخصی زنان و والدین دختران این است: "اگر توصیه ها و تکنیک های مربوط به جان سالم به در بردن در خشونت برای مردان پذیرفتنی نیست، برای زنان نیز قابل قبول نیست."

یادگیری دفاع شخصی ضروری است.

 زنان بسیار بی صبر تر از مردان هستند، آنها نمی خواهند وقت زیادی را در کلاس های دفاع شخصی بگذرانند، در حالی که مردان سال ها از عمر خود را صرف رفتن به کلاس های هنرهای رزمی می کنند. زنان با تمرینات تکراری ناامید و سرخورده می شوند و دوست ندارند تکنیک ها را مرتبا تکرار کنند تا آنها را درست یاد بگیرند. مردان تا وقتی که تکنیک ها را کاملا یاد بگیرند، با کمال میل و اشتیاق تکرار می کنند.


من هر دوی کلاس های دفاع شخصی و هنرهای رزمی را توصیه می کنم. مردان معمولا هنرهای رزمی را انتخاب می کنند، زنان نیز کلاس های دفاع شخصی کوتاه مدت را ترجیح می دهند. مردان مشتاقانه در برنامه کمربند مشکی سه ساله ثبت نام می کنند، و زنان از روی بی میلی در کلاس های دفاع شخصی سه هفته ای نام نویسی می کنند. زنان مدام از من می پرسند: آیا شما کلاس یک روزه ندارید؟


من می گویم کاش به این صورت نبود، اما کلاس های شش ساعته از هیچ بهتر است. زنان اظهار می دارند که آنها نگران امنیت شان هستند، اما تعداد کمی از آنان برای رفع نگرانی شان تلاش می کنند.

هنرهای رزمی برای دفاع شخصی

هنرهای رزمی سنتی برای نظم، دفاع شخصی و ورزش مفیدند. این هنرها به ایجاد طرز فکر صحیح لازم در موقعیت های دفاع شخصی کمک می کنند. اما معمولا چندین سال طول می کشد تا در موقعیت ها و تکنیک های پیچیده تر حرفه ای شوید. اگر برای شرکت در برنامه های دراز مدت وقت کافی دارید، مطمئنا یک هنر رزمی جامع ترین آموزش را برایتان فراهم می کند. اگر شما وقت رفتن به کلاس های دراز مدت را ندارید، مطمئن شوید کلاس های دفاع شخصی که زنان تان شرکت کرده اند، شامل موارد زیر باشد:

  • آگاهی و اجتناب از جرم
  • آموزش و تمرین با مردان (و در مقابل مردان)
  • آموزش سناریوی واقعی
  • بدون این بخش های مهم، برنامه ی دفاع شخصی زنان هیچ گونه تاثیر آموزشی ندارد.